شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : کمیل : کمیل و امارت بر شهر هیت
اما بعد، فان تضييع المرء ما ولي و تكلفه ما كفي، لعجز حاضر، و راي متبر، و ان تعاطيك الغاره علي اهل قرقيسا و…؛
اما بعد، همانا تباه ساختن و رها كردن كاري كه به عهده آدمي گذاشته شده و وارد شدن به كاري كه از او نخواسته اند، ناتواني آشكار و انديشه و راي بي ثمر است، و تاخت و تاز تو به اهل قرقيسا و رها كردن سرحدات و مرزها يي كه بر آنها والي و زمامدار ت گردانيديم، در صورتي كه آن سرحد ها را كسي نيست كه حمايت نمايد و سپاه دشمن را از آنها برگرداند، انديشه پراكنده اي است. اي كميل، در حقيقت تو پل پيروزي براي دشمن شده اي كه از كنار محل حكومت تو عبور كنند و بر دوستانت بتازند بدون آن كه تو در مقابلش قدرت نمايي كني و يا رخنه اي را مسدود سازي و شوكت دشمن را در هم بشكني، آن گاه نه به حال مردم مفيد باشي و نه براي امام و رهبر ت دفاعي كرده باشي.(1).
مهم ترين نكته اي كه در اين نامه مورد استفاده است، اين كه كارگزار بايد در محدوده وظايف خود عمل كند و به مسايل ديگر كه به او مربوط نيست، نپردازد.
كميل همواره مترصد فرصتي بود كه اشتباه خود را جبران كند، تا اين كه شبيب بن عامر ازدي(2) كه كارگزار اميرالمومنين در جزيره (از شهرهاي نصيبين) بود، نامه اي به كميل نوشت كه يكي از ماموران مخفي من گزارش داده كه معاويه، عبدالرحمن بن قباث را به طرف جزيره فرستاده تا به غارت و خون ريزي دست بيالايد، اما نمي دانم كه به سمت نصيبين مي آيد يا به سمت ناحيه فرات و شهر هيت؟
كميل تصميم گرفت جلو ابن قباث را بگيرد تا از اين طريق رضايت امام عليه السلام را حاصل نمايد، از اين رو با چهارصد سوار به قصد هجوم به سوي ابن قباث حركت كرد و نيروهاي پياده نظام خود را در هيت باقي گذاشت. او در مسير راه تمام شيوه هاي نظامي را مراعات مي كرد و افرادي كه در بين راه مي ديد، نگه مي داشت تا مبادا خبر حركت نيروهاي او را به دشمن گزارش نمايند. تا اين كه به او خبر دادند ابن قباث از رقه به راس العين رفته و مسيرش را به كفرتوثا عوض كرده است. كميل بلافاصله به آن جا رفت و با ابن قباث و ابن يزيد سلمي كه با دو هزار و چهارصد نيرو بودند، رو به رو شد. اما كميل، چون به طور غافل گيرانه به آنها برخورد كرد به لشكر هر دو حمله كرد و عده زيادي را به هلاكت رسانيد و نيروهاي دشمن را تار و مار كرد، اما به ياران خود سفارش كرد كه فراري ها را تعقيب نكنند و به مجروحان يورش ننمايند. در اين نبرد تنها دو نفر از ياران كميل به شهادت رسيدند.
كميل پس از پايان جنگ، داستان پيروزي خود بر مهاجمان شامي را براي حضرت اميرعليه السلام نوشت، و آن حضرت او را تحسين كرد و ضمن رضايت از وي طي نامه اي جواب مناسبي به او داد. كميل بدين وسيله موقعيت خود را نزد امام عليه السلام تثبيت و گذشته خود را در داستان شهر هيت جبران نمود.(3).
*****
نهج البلاغه، نامه 61.
شبيب بن عامر پدر بزرگ كرماني است كه در خراسان با نصر بن سيار بود، موقعي كه اميرالمومنين عليه السلام بعد از جنگ صفين دريافت كه گروهي از مردم مصر بر ضد محمد بن ابوبكر خروج كرده و او توان اداره مصر را ندارد، مالك اشتر را كه به حكمراني نصيبين گماشته بود، فراخواند تا او را بر مصر بگمارد و مالك، شبيب بن عامر ازدي را به جانشيني خود گماشت و خود به حضور حضرت علي عليه السلام رسيد. (شرح ابن ابي الحديد، ج 6، ص 174).
ر. ك: كامل ابن اثير، ج 2، ص 428؛ انساب الاشراف (ترجمه اميرالمومنين عليه السلام)، ص 371، ش 537 و پاورقي آن در همان صفحه.