[ad_1]
پایگاه فرهنگی مذهبی سلم :
به خدا سوگند! هر گاه لب به سخن میگشود، جز راست بر زبانش نمیآمد.
ابو حنیفه میگفت: فقیهترین مردم، جعفر بن محمد صادق علیه السلام است. و باز ابو حنیفه در وصف آن امام عزیز این گونه سخن میراند: «وقتی که منصور عباسی، صادق آل محمد صلی الله علیه و آله را به عراق احضار کرد، خوف نفوذ امام بر شیعیان آن سرزمین، لرزه به اندام او انداخت. به همین خاطر کسی را نزد من فرستاد و پیغام داد: ای ابو حنیفه! جعفر بن محمد علیه السلام آسایش را از ما ربوده است. چندین مسئله مشکل از مسائل فقهی را آماده کن تا او را بیازماییم، و از جایگاه او نزد مردم بکاهیم. پس من چهل مسئله از پیچیدهترین مسائل را گرد آوردم. و به حیره نزد منصور رفتم. زمانی نگذشت که جعفر صادق علیه السلام را به مجلس آوردند و در طرف راست منصور او را جای دادند. تا نگاهم به جعفر صادق علیه السلام افتاد، عظمت آن جناب وجودم را تسخیر کرد. منصور مرا به او معرفی نمود. او در جواب فرمود: بلی! او را می شناسم! آنگاه منصور به من گفت: خوب ابو حنیفه از ابو عبدالله سؤالات خود را بپرس. من سؤالات را یک به یک میپرسیدم و اما پاسخ هر کدام را بدون معطّلی میفرمود و این گونه توضیح میداد: شما در این مسئله چنین میگویید و اهل مدینه چنین میگویند نظر ما هم این است. ما گاهی با شما موافقیم و گاهی با فقهای مدینه و گاه هم نظر ما مخالف نظر هر دو میباشد.»
با اینکه منصور عباسی دشمن سرسخت امام صادق علیه السلام بود با آن همه بغض و کینه گاه زبان به حق میگشود. او در مورد امام صادق علیه السلام چنین میگفت: این شخصیت بزرگ که همچون استخوانی در گلوی من گیر کرده داناترینِ مردمِ زمانِ خویش است.