[ad_1]
پایگاه فرهنگی مذهبی سلم :
احادیث و روایات در فرهنگ اسلامى از دیرباز و همزمان با نخستین روزهاى طلوع خورشید عالمتاب اسلام، جایگاه ویژهاى را به خود اختصاص داده و از اهمیت والایى برخوردار بوده است تا جایى که در فقه اسلامى در کنار قرآن، اجماع و عقل، یکى از منابع مهم فقهى محسوب میشود.
در میان احادیث فراوانى که از زبان مبارک حضرات معصومین علیهم السلام بیان شده است، بخشى از آنها به «حدیث قدسی» مشهور گشتهاند که علماى علم حدیث شناسى و به تعبیر دقیقتر «علم الحدیث» در معرفى این نوع از احادیث چنین گفتهاند:
«حدیث قدسى عبارت از حدیثى است که پیغمبر از خداوند اخبار کند. بدین گونه که معنى و مضمون آن بر قلب پیغمبر القاء میشود و پیغمبر با لفظ خود اداء مینماید، لذا در الفاظ آن تحدى و اعجازى نیست، به خلاف قرآن که به الفاظ مخصوص وحى شده که تغییر آن به لفظ دیگرى جائز نیست و دیگران در آوردن مثل آن عاجزند.»
حدیث قدسى از نظر موضوع و محتوا در برگیرنده مباحث متنوع و گوناگونى است، از مواعظ و پند و اندرز گرفته، تا تاریخ انبیاء و… از جمله مطالبى که در خلال احادیث قدسی بدان اشاره شده، موضوع زندگی، ویژگیها و حوادث دوران غیبت و ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که در نوشتار حاضر به برخى از این مطالب و موضوعات مهدوى اشاره شده است.
وصایت و امامت حضرت مهدى (علیه السلام)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در طول حیات پر برکت خویش به مسئله جانشینى بعد از خود عنایتى تام و تمام داشته و در موارد گوناگون، این مطلب و اسامى جانشینان و امامان بعد از خود را متذکر میشدهاند. البته این موضوع در احادیث قدسى نیز مورد یادآورى و تأکید قرار گرفته است و از آنجا که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان آخرین جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) از جانب ایشان معرفى شده بودند در احادیث قدسى نیز به موضوع امامت و وصایت آن حضرت (علیه السلام) تصریح گردیده که از این میان حدیث زیر قابل توجه میباشد:
«… سلامه از ابوسلیمان، چوپان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده که گفت: من از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمود: وقتى در شب معراج به آسمان رفتم، خداوند جل جلاله به من فرمود: … اى محمد، من تو و على و فاطمه و حسن و حسین و امامان از نسل آنها را از نور خود آفریدم و ولایت شما را به همه اهل آسمانها و زمین عرضه کردم. هر کس آن را قبول کند در نزد من مؤمن است و هر کس انکار کند کافر میباشد… اى محمد آیا میخواهی آن امامان بعد از خود را ببینی؟ گفتم: بلى اى خداى بزرگ! خطاب آمد: پس به سمت راست عرش نگاه کن، وقتى که نگاه کردم دیدم علی، فاطمه، حسن، حسین و على بن حسین و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و حسن بن على و مهدى که در میان انوار زیادى میدرخشید، به حال ایستاده نماز میخوانند و در میان آنها نور مهدى از همه درخشانتر است…»
ویژگیها و خصال حضرت مهدى (علیه السلام)
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان آخرین حجت خداوند در زمین و کسى که مأموریت برپا داشتن عدالت حقیقى را برعهده دارد، از ویژگیها و خصالى برخوردار است که تنها شایسته و برازنده اوست و کس دیگرى را در این خصال یاراى مشارکت با او نیست مگر انبیاء الهى و ائمه معصومین علیهم السلام، در پارهاى از احادیث قدسى ضمن اشاره به مطالبى از قبیل امامت و وصایت آن حضرت (علیه السلام) به این ویژگیهاى آسمانى اشاره شده:
«… ابوعبدالله (علیه السلام) (امام صادق) فرمود: روزى جابر بن عبدالله انصارى با پدرم تنها بودند، من هم حضور داشتم. پدرم به جابر گفت: اى جابر، به من از لوحى خبر بده که تو در نزد مادرم فاطمه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دیدهای…
جابر عرض کرد: خداوند را شاهد میگیرم که من روزى به نزد فاطمه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وارد شدم تا تولد حسین (علیه السلام) را به وى تهنیت بگویم. در دست ایشان یک لوح سبز رنگ دیدم. من تصور کردم که از زمرد است و در داخل آن لوح، نوشتههاى سفیدى دیدم که شبیه نور خورشید بودند و میدرخشیدند… حضرت (س) به من فرمود: این لوحى است که خداوند به رسولش محمد (صلی الله علیه و آله) هدیه کرده است که در آن نام شوهرم على و نام دو فرزندانم (حسن و حسین) و نام سایر امامان از نسل من نوشته شده است…
بعد جابر گفت: من خداوند را شاهد میگیرم که در لوح، این مطالب نوشته شده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، این کتابى است از جانب خداوند عزیز و حکیم براى محمد نبیاش و نورش و سفیرش… و من (خداوند) این امامت را با دادن (م ح م د) به حسن (عسکرى (علیه السلام)) تکمیل مینمایم او رحمت براى همه جهانیان است. در او کمال موسى و روشنى عیسى و صبر ایوب هست…»
ولایت مهدى (علیه السلام) شرط ورود در بهشت
براساس آیات قرآن کریم و احادیث وارده از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه علیهم السلام، مهمترین شرط براى ورود در بهشت و رضوان الهى و دست یافتن به سعادت ابدی، تمسک به حبل المتین ولایت و دوستى اهل بیت علیهم السلام است که وجود مبارک امام زمان «ع» نیز از این شجره طیبه بوده و در نتیجه بدون حب و دوستى آن حضرت (علیه السلام) وارد شدن در بهشت و مشمول رحمت و غفران الهى شدن امرى محال و غیر ممکن است، چرا که:
«… امام صادق (علیه السلام) از پدرانش از امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده که حضرت فرمود: وقتى در شب معراج به آسمانها عروج کردم، خداوند به من وحى فرمود:… اى محمد، اگر بندهاى براى من آنقدر عبادت کند تا بمیرد و مانند چوب، خشک بشود ولی با حال انکار ولایت امامان با من ملاقات کند، من او را به بهشتم راه نمیدهم و نمیگذارم زیر سایه عرش من باشد.»
ملائکه الهى یاوران مهدى (علیه السلام) به هنگام ظهور
پیامبران الهى و از جمله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به هنگام قیام بر علیه جباران و سرکشان زمان خود در مواقعى از حیات و نهضت خویش به وسیله ملائکه خداوند مورد حمایت و پشتیبانى قرار میگرفتهاند که ماجراى این حمایتهاى الهى در کتب روائى و تاریخى به وفور ذکر شده و حتى رد پاى آن را در کتب آسمانى و از جمله قرآن کریم هم میتوان مشاهده کرد که نمونه بارز آن حضور ملائکه بیشمار از جانب خداوند جهت یارى سپاه مسلمانان در جنگ بدر است که در آیات ۱۲۳ و ۱۲۴ سوره مبارکه آل عمران بدان اشاره شده است.
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز به عنوان آخرین سفیر الهى در جهت تحقق اهداف عالیه انبیاء و برپا داشتن کلمه توحید و عدل در کره زمین، در مأموریت آسمانى خود از تائیدات الهى و از جمله حضور فرشتگان به عنوان یاوران آن حضرت (علیه السلام) برخوردار است که در حدیث قدسى زیر بدان تصریح گردیده:
«… ابن عباس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده که حضرت فرمود: وقتى در شب معراج به آسمان هفتم رسیدم و از آنجا به سدره المنتهى و از آنجا هم به سوى حجابهاى نورى رفتم، خداوند مرا ندا داد که: اى محمد، تو بنده منى و من خداى تو هستم… و به وسیله او (مهدی قائم) روى زمین را از دشمنانم پاک میکنم… و با ملائکه خودم، او را تأیید مینمایم تا بتواند امر مرا در روى زمین نافذ کند و دین مرا رفیع گرداند.»
مهدى (علیه السلام)، منتقم خون امام حسین (علیه السلام)
بدون تردید حادثه دردناک عاشوراى سال ۶۰ هجری، که در آن یکى از پاکترین انسانهاى هستی و فرزند گرامى و برومند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، حضرت امام حسین (علیه السلام) به همراه جمعى از اصحاب باوفاى خود به شهادت رسید، تلخترین حادثهاى است که بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در عالم اسلام روى داد و براى ابد آزادگان جهان را در اندوهى جانکاه فرو برد.
پس از آن حادثه هولناک، همواره یکى از آرزوهاى شیعیان خاندان رسالت این بوده که به نوعى انتقام این جنایت بیبدیل از مسببان و عاملانش ستانده شود. هر چند پس از نهضت کربلا تلاشهایى در این جهت از جانب دوستداران اهل بیت علیهم السلام صورت گرفت ولی مطابق احادیث اسلامی، انتقام حقیقى این ماجرا تنها با ظهور امام زمان علیه السلام گرفته خواهد شد و تنها وجود مقدس حضرت مهدى (علیه السلام) است که شایسته عنوان «منتقم حسین (علیه السلام)» میباشد از همین روست که در دعاى شریف ندبه، این عبارت را با آرزوى تمام و از صمیم دل و جان بر زبان جارى میکنیم که: این الطالب بدم المقتول بکربلاء و این موضوع نیز از جمله مطالبى است که در احادیث قدسى مورد اشاره واقع شده، که از جمله میتوان به حدیث زیر اشاره کرد:
«… ابوحمزه ثمالى از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده که حضرت فرمود: وقتى حضرت امام حسین علیه السلام کشته شد، ملائکه شیون و زارى کردند و گفتند: اى خداوند و مولاى ما، آیا از کسى که برگزیده تو و فرزند برگزیده تو را کشته غفلت میکنی؟
از جانب خداوند وحى آمد: اى ملائکه من! خوشحال باشید، قسم به عزت و جلالم، من از قاتلین حسین انتقام خواهم کشید… بعد هم پرده غیبى کنار رفت و ملائکه، امامانى را که از صلب حسین بودند دیدند و خوشحال شدند و دیدند که یکى از آنها برخاسته نماز میخواند. پس خداوند فرمود: من با این قائمم، انتقام خون حسین را خواهم گرفت.»
حوادث و ویژگیهاى دوران غیبت
از سال ۳۲۹ هجری، در تاریخ امامت شیعه دورانى آغاز شد و تاکنون ادامه دارد که از آن با عنوان «غیبت کبری» یاد میشود. مهمترین خصوصیت و ویژگى این دوران عدم ظهور (و نه حضور) امام معصوم در میان جامعه اسلامى است. این دوران که تا زمان ما شامل یازده قرن و به تعبیر دیگر ۱۱۰۰ سال شده و معلوم هم نیست تا چه زمانى ادامه یابد، به واقع دوران غربت و مظلومیت مسلمانان و بالخصوص شیعیان است. دورانى بسیار سخت و تنشزا و همراه با انواع و اقسام زحمات جسمى و روحى و مادى و معنوی، که در عین حال دوران آزمایش و امتحان بوده و سبب جدا شدن صفوف مومنان حقیقى از منافقان و کفار میگردد.
در برخى از احادیث قدسى بدین دوران پر مشقت اشاراتى شده و از پارهاى از حوادث ناگوار این دوران یاد شده است. از جمله در حدیث سابق الذکر پیرامون لوح آسمانى پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در نزد حضرت زهرا (س) از قول جابر، چنین میخوانیم:
«… جابر گفت: من خداوند را شاهد میگیرم که در لوح، این مطالب نوشته شده بود:… در زمان (غیبت مهدی) اولیاء من خوار میشوند… آنها کشته میشوند و آنها را میسوزانند و همیشه آنها از دشمنانشان مرعوب و ترسناک میشوند. زمین با خون آنان رنگین میشود و در میان خانواده آنان ماتم و شیون میاندازند. آنها اولیاى واقعى من هستند…»
از عبارات فوق استفاده میشود که دوران غیبت، دوران سختیها و مشقات است و نه دوران تن پرورى و شادکامی، و مومنان و اولیاى حقیقى خداوند کسانى هستند که این سختیها را متحمل شده و از سر میگذرانند و همین تحمل سختیهاست که آنها را امیدوار از اعماق وجود خود، خواهان طلوع خورشید ظهور امام (علیه السلام) شده و صمیمانه منتظر فرج و گشایش باشند و براى ظهور آخرین حجت الهى خاضعانه دعا کنند.
پاداش مومنان در دوران غیبت مهدى (علیه السلام)
در فراز قبلى این نوشتار، به این مطلب اشاره کردیم که دوران غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، برای پیروان راستین آن حضرت (علیه السلام)، دورانى همراه با انواع و اقسام مشکلات و مصائب بوده و تنها آن دسته از شیعیان حقیقى اهل بیت علیهم السلام که به راه ایشان ایمان حقیقی دارند میتوانند در این دوران پر غوغا، صبر و شکیبایى پیشه کرده و این سختیها را پشت سرگذارند. ولى باید دانست هر چقدر سختیها و مشقات این دوران شدید و سنگین باشد، پاداش و ثوابى هم که در برابر آنها نصیب بندگان حقیقى و صابر خداوند میشود، بیبدیل و والاست. زیرا همان طور که «افضل الاعمال انتظار الفرج» است، یقینا پاداش این افضل اعمال نیز برتر از پاداش تمام اعمال دیگر خواهد بود. این پاداش عظیم منتظران حقیقی، در حدیث قدسى زیر این چنین مورد اشاره قرار گرفته است:
«… مفضل بن صالح از جابر از امام باقر علیه السلام نقل کرده که حضرت فرمود: زمانى میآید که امام مردم غایب میشود. پس خوشا به حال کسانى که در آن زمان در امر امامت ما استوار بمانند. چون کمترین ثواب آنها این است که خداوند آنها را ندا میدهد و میفرماید: اى بندگان و اى کنیزان من، شما به سر من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید. پس من بهترین ثواب را به شما مژده میدهم. شما بندگان و کنیزان من هستید و بر من حق است که عبادتهاى شما را قبول کنم و از تقصیرات شما بگذرم و به خاطر شما به بندگان باران نازل میکنم و به خاطر شما بلاها را از بندگانم دفع میکنم. اگر شما نبودید هر آینه من عذاب خود را بر آنان نازل میکردم.»
برخى از علائم ظهور مهدى (علیه السلام)
ظهور موعود آسمانى که پیام آور رحمت و رافت و برپاکننده عدالت میباشد، آرزویى است بس بزرگ که تنها مختص شیعیان نبوده و تمامى معتقدان به ادیان آسمانى در انتظار تحقق آن بسر میبرند. چرا که تنها با تحقق این امید و آرزوى بزرگ است که بشریت پس از قرون متمادى میتواند جمال سعادت را در این جهان مشاهده کند و حیاتى توام با صلح و آرامش را در این کره خاکى تجربه نماید. اما اینکه این آرزوى دیرینه بشر چه زمانی محقق خواهد شد، بر علم بشر پوشیده است و کسى را جز خداوند به لحظه وقوع آن آگاهی نیست. تنها چیزى که از روایات و اخبار میتوان در این زمینه استفاده کرد این است که علائمى براى زمان ظهور برشمردهاند که با مراجعه به آنها میتوان تا حدودى به این نکته اذعان کرد که لحظه ظهور موعود آسمانى چندان دور نبوده و در آیندهاى نه چندان دور این حادثه سترگ اتفاق خواهد افتاد.
در احادیث قدسى نیز به این مطلب اشاراتى شده و علائمى براى هنگامه ظهور ذکر گردیده که از آن میان، توجه به حدیث قدسى زیر خالى از لطف نیست:
«… ابن عباس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده که حضرت فرمود: وقتى من در شب معراج به آسمانها رفتم و به مقام قرب رسیدم، خداوند ندا داد: «… اى محمد! به درستى که على بعد از تو خلیفه و جانشین است و قومى از امت تو، با او مخالفت میکنند اما بدانند که بهشت بر کسانى که با على مخالفت کنند و با وى دشمنى نمایند، حرام است و من به زودى از صلب على یازده نقیب بیرون میآورم که یکى از آنها آقایى است که مسیح در پشت سر او نماز میخواند و او روى زمین را پس از این که مملو از جور و ستم شده پر از عدل و داد میکند. من گفتم: خداوندا، این کار چه موقعى صورت میگیرد؟
خداوند فرمود: وقتى که علم واقعى از میان مردم برداشته شود و جهل زیادتر گردد و خوانندگان قرآن زیاد باشد ولى علما کم بشوند و فقها کمتر باشند و شعرا زیادتر شوند و فسق و فجور زیادتر بشود. مرد با مرد هم بستر شود و زن با زن. امنا و حکمرانان امت خائن باشند و یارى کنندگان آن حکمرانان به مردم ستم کنند. در آن هنگام من یک خسوف در مشرق و یک خسوف در مغرب به وجود میآورم و سپس دجال در مشرق ظهور میکند…»
همانطور که گفته شد با توجه به حدیث فوق و احادیث مشابه میتوان امیدوار بود که ایام ظهور حضرت مهدى (عج) چندان دور نیست. چرا که توجه به مفاد این حدیث و اوضاع فعلى دنیا ثابت کننده این مسئله است.
سرگردانی مردم جهان، عدم توجه به معانى و مفاهیم قرآن کریم و در مقابل، اهتمام بیش از حد به ظاهر و قرائت این کتاب آسمانی، و وفور علماى بیسواد و دربارى در عالم اسلام و از دست رفتن فقیهان عالیقدر که مطابق روایات قلعههاى اسلاماند، رواج بیبند و باری و فساد اخلاقى تا سر حد جنون نظیر همجنس بازى و…، حاکمان خیانتکار که بر امت اسلام در اقصى نقاط عالم حکمرانى میکنند و ثروتهاى مسلمانان را به کام بیگانگان میریزند و… همه علائمى هستند که امروزه در سطح جهان به سهولت قابل مشاهده بوده و تائیدکننده مضامین حدیث فوق است. از همین رو به نظر میرسد دوران ظهور چندان دور نیست و برماست که به قدر طاقت، خود را براى آن دوران آماده کنیم، هر چند تذکر این نکته را هم ضرورى میدانیم که تعیین زمان دقیق ظهور از جانب هر کس امرى باطل و خلاف فرامین الهى و معصومین علیهم الاسلام است.
اتفاقات و حوادث بعد از ظهور مهدى (علیه السلام)
دوران ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، برخلاف دوران غیبت که دوران رنج و مشقت بود و مردم عالم و به ویژه مؤمنان حقیقى و شیعیان آن حضرت از سوى سرکشان و ستمگران متحمل رنجها و سختیهای بسیار میشدند، ایام صلح و صفا و آرامش، فراوانى نعمت، امنیت و آسایش، عبودیت و بندگی، خوارى کفار و ستمگران و عزت و سربلندى مؤمنان و مستضعفان خواهد بود. دورانی است که تحت فرمانروایى حجت بر حق خداوند، کسى را بر کسى یاراى ستم نیست و همگان از «شراباً طهورا»ى رفاه و آزادى به معناى حقیقى برخوردار خواهند بود و بدین گونه نمونهاى از بهشت ابدى در روى کره خاکى فرصت تحقق پیدا میکند و احادیث قدسى تائید کننده این مدعاست:
«… رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: وقتى در شب معراج به آسمان هفتم رسیدم، خداوند مرا ندا داد و فرمود: … و به وسیله قائم از شما، زمین خود را آباد میکنم که تسبیح و تقدیس و تکبیر و تمجید من در زمان او زیادتر میشود و به وسیله او (مهدى قائم) روى زمین را از دشمنانم پاک میکنم و اولیاى خود را وارث زمین میکنم و به وسیله او سخنان کافران را پایین میآورم و کلمه من والاتر میشود و به خاطر او من بندگان کشورها را دوست میدارم و به خاطر او با مشیت خودم همه خزاین و دفینههاى داخل زمین را بیرون میریزم و با اراده خودم او را به پنهانیها و آشکارها آگاه میکنم…»
و در حدیث دیگر:
«… (از جانب خداوند) خطاب آمد: … و این نور آخرى (مهدى «عج») حجت من است که روی زمین را پر از عدل و داد میکند و قلب مؤمنان را شفا میبخشد.»
و در حدیث دیگر:
«… و این قائم را که حلال مرا حلال و حرام مرا حرام نگه میدارد، من به وسیله او از دشمنانم انتقام میگیرم مهدی، راحت قلب اولیاى من است. و اوست که دل شیعیان تو را که از جانب ظالمان و منکران و کافران در رنج و عذاب بوده شفا میدهد.»
بدین ترتیب با اراده قاهر الهى و به وسیله آخرین خلیفه خداوند در زمین، بشریت، دوران آرامش و آسایش خود را آغاز میکند و پس از قرنها ناآرامى و ستمکشی، ایام شادمانی رنجدیدگان و مستضعفان فرا میرسد و این همان وعده الهى است که در آیه پنجم از سوره مبارکه قصص یادآورى شده که: «و نرید انمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین»
محتشم مؤمنى