با امام صادق(ع) در سایه قرآن

[ad_1]

پایگاه فرهنگی مذهبی سلم :

اهل بیت ترجمان قرآن

مرحوم شیخ کلینى در اصول کافى بخشى را به مسائل حجت و دلیل شیعیان اختصاص داده و در یکى از اخبار آن بخش چنین نقل کرده:

منصور بن حازم گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: خداوند بالاتراز آن است که به وسیله مخلوقاتش شناخته شود بلکه این مخلوقاتند که به وسیله خدا شناخته می گردند.

امام صادق(ع) فرمود: راست گفتى.

گفتم: کسى که دانست براى او پروردگارى است، پس سزاوار است که بداند براى آن پروردگار رضا و سخطى است که جز از راه وحى ورسول شناخته نمی گردند، پس اگر به کسى وحى نشد سزاوار است که دست به دامان رسولان خدا شود، پس اگر آنها را ملاقات کرد، خواهددید که آنها حجت هستند و پیروى از ایشان واجب.

آنگاه به امام صادق(ع) می گوید که از مردم در مورد حجت بعد ازرسول خدا(ص) پرسیدم. آنها گفتند: قرآن، ولى من به آنها تذکردادم که قرآن بدون سرپرست و قیم کفایت نمی کند، چرا که گروههای مختلف از جمله مرجئه، قدریه و حتى زنادقه که به قرآن ایمان هم ندارند براى سخن خویش به قرآن استدلال می کنند و روى همین جهات است که گفتم قرآن نیاز به سرپرستى دارد که هرچه در مورد آن بفرماید حق باشد و در این میان کسانى چون ابن مسعود و عمر وحذیفه به عنوان سرپرست معرفى شدند اما من سوال کردم که آیاتمام قرآن را می دانستند؟ در جواب گفتند:

خیر، تنها على بود که آگاه به تمام قرآن بود. من گفتم: پس شهادت می دهم که علی(ع) قیم و سرپرست قرآن است و پیروى از اوواجب و پس از رسول خدا(ص) حجت بر مردم است و آنچه در موردقرآن ابراز عقیده کند حق است.

امام صادق(ع) پس از شنیدن سخنان او و استدلال زیبا و محکم وی او را با گفتن «رحمک الله » ستود و دعایش کرد. (۱)

سخنان جناب منصور را ضمیمه کنید به فرمایش حضرت امیرالمومنین که می فرماید:(ع) «این قرآن جز خطوطى که میان دو جلد نگاشته شده،چیزى نیست، به زبان سخن نمی گوید، ناچار باید ترجمانى داشته باشد» (۲)

در همین زمینه یکى از اصحاب امام صادق(ع) می گوید:

شنیدم که امام صادق(ع) می فرمود: «نحن ولاه امر الله و خزنه علم الله و عیبه وحى الله.» (ما ولى امر «امامت و خلافت »خدا و گنجینه علم خدا و صندوق وحى خدائیم) (۳)

پدر گرامى آن حضرت، امام باقر نیز (ع)می فرماید: نحن تراجمه وحى الله » (مامترجمان وحى خدائیم.) (۴)

هرچه می خواهى در قرآن بجوى

در قرآن می خوانیم: «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شى ء…» (۵)

امام صادق(ع) می فرماید: «خداوند در قرآن هرچیزی را بیان کرده است، به خدا سوگند آنچه که مورد احتیاج مردم بوده را کم نگذارده، تا کسى نگوید اگر فلان مطلب درست بود درقرآن نازل می شد، آگاه باشید همه نیازمندیهاى بشر را خدا در آن نازل کرده است.» (۶) آرى، قرآن کتاب تربیت و آدم سازى است.

تمام آنچه براى رسیدن به تکامل و قرب الهى لازم است در قرآن آمده، باطن قرآن نیز ژرفائى دارد که براى رسیدن بدان علم اهل بیت لازم دارد و همچنین جزئیات احکام و مطالب مختلف در قرآن است که همان علم خاندان وحى را می طلبد.

امام صادق(ع) می فرماید:

«ما من امر یختلف فیه اثنان الا و له اصل فى کتاب الله عزوجل و لکن لا تبلغه عقول الرجال » (هیچ امرى نیست که دو نفر در آن اختلاف پیدا کنند مگر آنکه اصل و ضابطه اى در قرآن دارد و لیکن عقول مردم بدان نمی رسد.) (۷)

در جاى دیگر امام فرمود: معنای این روایت که «هیچ آیه اى از قرآن نیست مگر آنکه ظهر و بطنی دارد»

این است که: ظهر قرآن تنزیل آن و بطن آن تاویلش می باشد که بخشى از آن سپرى گشته و بخش دیگر هنوز نیامده ومانند خورشید جریان دارد، آنچه از تاویل آمده همان گونه که شامل مردگان می گردد، زندگان را نیز شامل می شود و خداوندمی فرماید:

«تاویل آن را جز راسخان در علم نمی دانند» و ما از تاویل آن آگاهیم. (۸)

آن امام(ع) همچنین می فرماید: من به کتاب خداوندآگاهم و گوئى در کف دستم قرار دارد، در آن خبر آسمان و زمین وخبرهاى آینده و کنونى موجود است، خداوند می فرماید: «نزلناعلیک الکتاب تبیانا لکل شی ء» (۹)

اقسام ایمان در قرآن

امام صادق(ع) می فرماید: «ایمان » در قرآن چهارگونه مطرح گشته است:

۱ اقرار زبانى:

خداوند می فرماید:«یا ایهاالذین آمنوا خذوا حذرکم…» (ای کسانى که «ایمان » آورده اید با کمال دقت مراقب دشمن باشید(تا غافلگیرنشوید) و در دسته هاى متعدد یا به صورت اجتماع،(براى مبارزه) به راه افتید، در میان شما افرادى (منافق) وجوددارند که هم خودشان سست می باشند و هم دیگران را به سستی می کشانند، اگر مصیبتى به شما برسد می گویند: خدا به ما نعمت داد که با مجاهدان نبودیم تا شاهد صحنه هاى دلخراش گردیم. واگر با خبر شوند که مومنان واقعى پیروز شده اند و طبعا به غنائمى نیز دست پیدا کرده اند، همچون افراد بیگانه اى که هیچ ارتباطى میان آنها و مومنان نبوده، از روى حسرت می گویند: ای کاش ما هم با مجاهدان بودیم و سهم بزرگى نصیب ما می شد. ) (۱۰)

امام می فرماید: اگر اهل شرق و غرب این سخن را بر زبان جاری می ساختند از دایره ایمان بیرون می رفتند. اما با این حال چون اقرار زبانى کرده بودند خداوند آنها را مومن نامیده و به همین جهت مومنان دعوت می شوند که ایمان آورند: «یا ایهاالذین”آمنوا”، “آمنوا” بالله و رسوله » (۱۱) که خداوند به خاطراقرار زبانى آنها را مومن نامیده و به ایشان فرموده ایمان آورید یعنى تصدیق هم بنمائید.

۲ تصدیق قلبى:

خداوندمی فرماید: «الذین “آمنوا” و کانوا یتقون لهم البشرى فی الحیاه الدنیا و فى الاخره » (آنها “اولیاى خدا” کسانى هستندکه ایمان آورده و “قلبا تصدیق نمودند” و بطور مداوم تقوا وپرهیزکارى را پیشه خود ساخته اند، براى ایشان در زندگى دنیا ودر آخرت بشارت است.) (۱۲)

و همچنین در آنجا که خداوند از قول بنى اسرائیل چنین نقل می کند که: «یا موسى لن نومن لک…» (۱۳) یعنى اى موسى ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم (و تو راقلبا تصدیق نمی کنیم) مگر آنکه خدا را (با چشم خود) آشکاراببینیم! و همچنین در آیه «یا ایهاالذین آمنوا» که در قسمت اول گذشت.)

۳ انجام واجبات:

خداوند می فرماید: «و ما کان الله لیضیع ایمانکم…» وقتی خداوند قبله پیامبرش را به طرف کعبه تغییر جهت داد، اصحاب رسول خدا(ص) گفتند: (واى برما) نمازهایى که به سوى بیت المقدس اقامه کردیم باطل گشت! خداوند در پاسخ، آیه فوق را نازل کرد وفرمود: «خداوند ایمان (نمازهای) شما را تباه نخواهدساخت.» (۱۴)

۴ تایید و حمایت:

خداوند می فرماید: «لا تجدقوما یومنون بالله و…» هیچ قوم و گروهى را که ایمان به خداو روز قیامت دارد نمی یابى که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هرچند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندان آنهاباشند، ایشان کسانى هستند که خدا ایمان (یعنى تایید و حمایت خود) را بر لوح و صفحه قلوبشان نوشته و با روحى از جانب خودش آنها را تقویت فرموده…» (۱۵)

اقسام کفر در قرآن

امام صادق(ع) می فرماید: در قرآن «کفر» به پنج معنا وارد شده است:

۱ انکار (که خود بر دوقسم است):

الف: از روى نادانى:

خداوند می فرماید: آنها (کفار نادان) گفتند:

چیزى جز همین زندگانى ما در دنیا چیز دیگرى نیست، گروهى از مامی میرند و گروهى زنده می شوند (و به دنیا می آیند و جاى آنها رامی گیرند) و چیزى جز گذشت زمان ما را هلاک نمی کند. «و مایهلکناالا الدهر» در حالى که آنها (کفار نادان) به این سخن خود (که معادى وجود ندارد) یقین نداشته و تنها گمانى بى اساس دارند.

«و مالهم بذلک من علم ان هم الا یظنون » (۱۶) و همچنین آنجا که خداوند می فرماید: آنهاى که (از روى نادانی) کافرگشتند برای آنها تفاوت نمی کند که آیا مرا از عذاب خدا بترسانى یا نترسانی ایمان نخواهند آورد. (۱۷)

ب از روى آگاهى

خداوند مى فرماید:

هنگامى که از طرف خداوند کتابى (قرآن) به آنها (یهود) رسید که موافق نشانه هایى بود که با خود داشتند، با اینکه پیش از این جریان، خود را به ظهور پیامبر اسلام(ص) دلگرم می کردند و امیدپیروزى بر دشمنان خود را داشتند، اما با ظهور وى (همه چیز رافراموش کردند و با آگاهی) به او (حضرت محمد«ص ») کافر گشتند. (۱۸)

آرى، چنین است که هوا پرستى سبب می گردد تا ا نسانى که سالها در پى حقیقت بوده، از درک آن باز بماند و جالب است که در زمان ما نیز عده اى که پس از پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى دم از ارزشها می زدند اکنون وازده و جامعه غرب را به رخ جامعه اسلامى ما می کشند و از اینکه بوى ادکلن آنها ما را مست نکرده وهمچنان بر اصول خویش پا برجا مانده ایم تاسف می خورند وغضبناکند و اینجاست که باید همان سخن ارزشمند شهید دین وسیاست آیه الله دکتر بهشتى را گفت که خطاب به ارباب آنهافرمود: «به امریکا بگوئید از ما عصبانى باش و از این عصبانیت بمیر.» «موتوا بغیظکم » (۱۹)

۲ بیزارى:

خداوند از قول حضرت ابراهیم(ع) چنین نقل می کند:

شما غیر از خدا براى خود بتهایى انتخاب کرده اید که در زندگی دنیا وسیله محبت و دوستى میان شما گردند، اما بدانید روزقیامت این رشته علاقه و محبت گسسته گشته و هریک از شما ازدیگرى بیزارى می جوید «یکفر بعضکم ببعض » و یکدیگر را لعن ونفرین می کنند… (۲۰)

۳ ترک فرمان خدا:

خداوند می فرماید: بر ذمه عموم مردم است که آهنگ خانه او کنند،آنها که توانائى رفتن به سوى آن را دارند، حج برکسانى که مستطیع باشند واجب است) و هرکس کفر ورزد (و فرمان خدا را ترک گوید و حج بجاى نیاورد، تنها به خویشتن ضرر زده، چرا که)خداوند از همه جهانیان بى نیاز است. (۲۱)

۴ کفران نعمت:

خداوند از قول سلیمان چنین نقل می کند: «و هرکس خداى را شکرگذارد، به سود خویش شکر کرده و هرکس کفر ورزد (و کفران نعمتهاى خدا نماید، فقط به خویش خسارت وارد کرده، چرا که)پروردگار من بى نیاز و کریم است. (۲۲)

رنگ خدایى

خداوند می فرماید: رنگ خدائى بپذیرید، و چه رنگى از رنگ خدایی بهتر؟! «صبغه الله و من احسن من الله صبغه » (۲۳)

امام صادق(ع) فرمودند: مراد از «رنگ خدایی » اسلام است. (۲۴)

آرى،اگر مبانى و تعالیم آسمانى اسلام براى نسل جوان تبیین گرددآنان را شیفته خود کرده و روى از مکاتب ساخته دست بشر وبرآمده از هوا و هوسهایش رهایى می یابند و اثر جلوه گریهای سراب گونه و سم کشنده فرهنگ فاسد غرب در قالب خط و خال خوشرنگ از بین خواهد رفت.

معناى خشم و غضب خدا

خداوند (پس از بیان جنایات فرعون و پیروانش و مغالطه کاریهای آنها در برابر حضرت موسی(ع) و عدم پذیرش ارشادات و مواعظ آن حضرت) می فرماید: پس آن هنگام که ما را به خشم آورند، از ایشان انتقام گرفتیم و همه را غرق نمودیم. «فلما آسفونا انتقمنامنهم فاغرقنا هم اجمعین) (۲۵)

امام صادق(ع) می فرماید: خداوندمانند ما (انسانها) به خشم در نمی آید بلکه براى خود، اولیا ودوستانى دارد که آنها خشمگین و یا راضى می گردند، و خداوندرضاى آنها را رضاى خود و خشم آنان را خشم خویش قرار داده، چراکه آنان را راهنماى به سوى خود محسوب داشته و فرموده است:

هرکس به دوست من اهانت کند، با من به جنگ برخاسته و مرا به جنگ دعوت کرده است و همچنین خداوند فرموده است: کسى که ازپیامبر(ص) پیروى کند خدا را پیروى کرده است. «من یطع الرسول فقد اطاع الله » (۲۶) همچنین فرموده است: کسانى که با تو بیعت می کنند، در حقیقت با خدا بیعت نموده اند «ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله » (۲۷)

چرا دعاهاى ما مستجاب نمی شود؟

خداوند می فرماید: اى رسول ما هنگامى که بندگانم از تو در باره من سوال کنند بگو که من نزدیکم. دعاى دعا کننده را آن هنگام که مرا می خواند اجابت می کنم. پس آنها باید دعوت مرا بپذیرند وبه من ایمان بیاورند تا به سعادت راه یابند. (۲۸) مردى نزدامام صادق(ع) آمد و همین آیه را مطرح نمود و گفت: من خدا رامی خوانم ولى دعایم به اجابت نمی رسد. چرا؟

امام فرمود: زیرا شما به عهد و پیمان خدا وفا دار نیستید،خداوند می فرماید: به عهد من وفا کنید تا به عهد شما وفا کنم.

«اوفوا بعهدى اوف بعهدکم.» (۲۹) آنگاه چنین ادامه دادند: به خدا سوگند اگر شما به پیمان تان با خدا وفا دار باشید (وفرامین او را اطاعت و نواهى او را ترک گوئید) خدا به پیمان خود با شما وفا می کند (و دعاهایتان را مستجاب و بهشت رانصیبتان می گرداند.) (۳۰)

کمترین اهانت به پدر و مادر، ممنوع!

خداوند می فرماید: پروردگارت فرمان داده جز او راپرستش مکنید و به پدر و مادر احسان و نیکى نمائید، هرگاه یکی از آنها، یا هردو ایشان، نزد تو به سن پیرى برسند، به آنها«اف » مگو. (کلمه اهانت آمیز به زبان نیاور) «فلا تقل لهمااف » و بر سر آنها فریاد مزن و گفتار کریمانه (لطیف وسنجیده) نثارشان گردان. امام صادق(ع) می فرماید: اگر چیزى کمتراز «اف » وجود داشت، خدا از آن نهى می کرد و این (کلمه اف) حداقل مخالفت و بى احترامى نسبت به پدر و مادر می باشد… (۳۱)

بهره هرکس از قرآن، به اندازه خویش

امام صادق(ع) می فرماید:

معارف قرآن ۴ دسته اند: عبارت، اشارت، لطائف و حقائق.

آرى، قرآن ظاهرى دارد و باطنى.

دسترسى به ظاهر قرآن براى کسانى که با لغت عرب آشنایى دارندمیسور است. اما از این مرحله که بگذریم یعنى اشارات و لطائف وحقائق قرآن در شعاع فکرى هرکسى نمی باشد و تنها عده اى مخصوص ازآنها بهره می برند.

هشدار به مدعیان دانش قرآن

امام صادق(ع) می فرماید:

بدانید! خداى رحمتتان کناد! هرگاه کسى از کتاب خدا، ناسخ ومنسوخ، خاص و عام، محکم و متشابه، اسباب نزول،... آشکار وعمیق، ظاهر و باطن، ابتدا و انتها، قطع و وصل،... و سیاق کلام و… نداند آگاه به قرآن و اهل آن نیست و اگر کسى چنین ادعایى (بدون دلیل) کرد، دروغگو و اهل افترا و تهمت بر خدا ورسولش می باشد و جایگاه وى جهنم خواهد بود و بد سرانجامی است. (۳۲)

پى نوشت ها:

۱ اصول کافى، ج ۱، ص ۱۶۸، حدیث

۲ دارالکتب الاسلامیه تهران.

۲ نهج البلاغه خطبه ۱۲۵.

۳ اصول کافى، ج ۱، ص ۱۹۲، حدیث ۱.

۴ همان، حدیث ۳.

۵ نحل، آیه ۸۹.

۶ تفسیر نور الثقلین، ج ۳، ص ۷۴۰.

۷ همان، ج ۳، ص ۷۵.

۸ بصائرالدرجات، ص ۲۱۶.

۹ اصول کافى، ج ۱، ص ۲۲۹.

۱۰ نساء، ۷۱ تا۷۳.

۱۱ همان، آیه ۱۳۶.

۱۲ یونس، آیات ۶۳ و ۶۴.

۱۳ بقره، آیه ۵۵.

۱۴ همان، آیه ۱۴۳.

۱۵ مجادله، آیه ۲۲. تفسیر قمى، ج ۱، ص ۳۰، چاپ نجف.

۱۶ جاثیه، آیه ۲۴.

۱۷ بقره، آیه ۶.

۱۸ همان، آیه ۸۹.

۱۹ آل عمران، آیه ۱۱۹.

۲۰ عنکبوت، آیه ۲۵.

۲۱ آل عمران، آیه ۹۷.

۲۲ نمل، آیه ۴۰ و تفسیر قمى، ج ۱، ص ۳۲، چاپ نجف.

۲۳ بقره، آیه ۱۳۸.

۲۴ تفسیر قمى، ج ۱، ص ۶۲.

۲۵ زخرف، آیه ۵۵.

۲۶ نساء، آیه ۸۰.

۲۷ فتح، آیه ۱۰ و توحید صدوق، ص ۱۶۸.

۲۸ بقره، آیه ۱۸۶.

۲۹ همان، آیه ۴۰.

۳۰ تفسیر قمى، ج ۱، ص ۴۶.

۳۱ جامع السعادات، ج ۲، ص ۲۵۸.

۳۲ همان، ج ۹۳، ص ۲ و۳.

منبع :سید علیرضا جعفرى؛کوثر ، اسفند ۱۳۷۷، شماره ۲۴

[ad_2]
Source link

درباره‌ی admin

همچنین ببینید

فضایل اهل بیت در صحیح بخاری

[ad_1] پایگاه فرهنگی مذهبی سلم :  (خلاصه: کتاب صحیح بخاری معتبرترین کتاب اهل سنت پس …