[ad_1]
پایگاه فرهنگی مذهبی سلم :
علی عمران رضایى
امانتدارى یکى از صفات عالى انسان است. بیشک بزرگترین امانتدار عالم خلقت وجود اقدس پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم بوده، او یکى از برگزیدگانى است که در سنین جوانى اعتماد هزاران نفر از مردم شبهجزیره عربستان را جلب نمود به خاطر جلب چنین اعتمادى به امین قریش معروف شد. پس از اینکه شایستگى مقام نبوت و امامت را پیدا نمود خداوند رسالت عظیم وحى را بر دوش او گذاشت تا بعنوان امین شایسته در ابلاغ آن بکوشد آن حضرت در حفظ این امانت و ودیعه الهى نه تنها کوتاهى نکرد بلکه در ابلاغ آن به قدرى بر خود سخت گرفت که نزدیک بود روح بلندش از کالبد جانش جدا شود على که دست پرورده او بود راه و رسم امانتدارى را آموخته بود تا در غیبت وجود آن پیامآور رستگارى امانتدار کرامتهاى والاى انسانى باشد اینک به چند نمونه از امانتدارى امیرالمومنین آن عزیز و محبوب دلها اشاره مینمایم.
۱- پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله وسلم از آغاز رسالت الهى خود همواره درصدد معرفى امینى بود که او را در غیبت یاور باشد به همین دلیل از خویشان خود خواست او را یارى نمایند در آن میان على علیهالسلام آمادگى خود را اعلام نمود اما گویا پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم میخواهد على علیهالسلام منحصر به فرد بماند تا دیگران نقش بیبدیل او را درک کنند و هنگامى که چنین امرى اتفاق افتاد که یاورى بهتر از على وجود ندارد آن حضرت او را برگزید.
۲- پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله وسلم هر سال که از ابلاغ وحى میگذشت بیشتر مورد بغض و کینه دشمن قرار میگرفت تا جایى که مجبور شد خانه کعبه و مکه را به سوى مدینه ترک نماید. این در حالى بود که پیامبر انبوهى از امانتهاى مردم را در نزد خود داشت و فرصت رد آن را پیدا نمیکرد على که حاضر شده بود در جاى پیامبر قرار گیرد و جان عزیز خود را به خطر اندازد قطعاً عهدهدار امانتهاى مردم نیز خواهد شد تا آنها را بدست صاحبانشان برسانند.
۳- پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله وسلم هنگام عزیمت به مدینه دختر و خانواده خود را به خاطر ضرورت به همراه نبرد بنابراین این على علیهالسلام بود که فاطمه سلامالله علیها دختر پیامبر را به همراه فاطمه مادر خود و فاطمه دختر زبیر به سوى مدینه برد و هنگامى که به مدینه رسید مورد استقبال گرم پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم قرار گرفت.
۴- پس از هجرت نبى اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم به مدینه، آن شهر مورد طمع دشمنان خدا قرار گرفت چه دشمنان داخلى و چه خارجى اما آنچه مهم و ارزشمند باقى مانده است وجود نازنین على بنابیطالب بود که همواره چه در جنگ و چه در صلح در کنار پیامبر در حفظ امانت الهى تلاشگر بود. هنگامى که پیامبر خدا به سوى تبوک حرکت نمود در این فرصت على علیهالسلام همراه او نبود عدهاى گمان کردند که وجود على علیهالسلام در تبوک لازم نبوده و نقش او کمرنگ شده است اما پیامبر خدا میدانست که با وجود منافقین در مدینه باید امین ارزشمند او در این شهر باقى بماند تا حافظ جان و مال و ناموس مسلمانان باشد. میدان مدینه به مراتب مهمتر از میدان تبوک بود و این حقیقت را خدا با پیامبر و ولى او میدانست.
۵- تمامى این موارد از یک طرف بعهده گرفتن حفظ دین و ارزشهاى متعالى آن و زعامت و رهبرى مسلمانان پس از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله وسلم و از طرف دیگر نقش کمنظیر و بینظیر على علیهالسلام را به وضوح آشکار میسازد.
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله وسلم على را در امانتدارى آموزش داده بود و او را در تمامى صحنهها موفق دیده بود. بر همین اساس به دستور خداوند در ۱۸ ذیالحجه(روز غدیرخم) على را به پیشوایى امت انتخاب نمود تا یک عمر تلاش خستگى ناپذیر خود را به امینى دلسوز، شجاع، دینمدار و حقطلب بسپارد تا با دلى آرام این عالم را به سوى جایگاه ابدى ترک کند با حضور على علیهالسلام پیامبر خدا با آسودگى خیال عالم را ترک کرد اگرچه این امیر دلاور و سرفراز تاریخ پس از رسول خدا مورد ظلم و ستم قرار گرفت اما نه تنها دوستان على بلکه دشمنان او نیز نتوانستند نقش ارزشمندش را انکار کنند اگر سکوت هم کرد سکوت او فریادى بود در حفظ امانت پیامبر و على دلسوزتر به همه بود در حفظ این امانت الهی.