[ad_1]
پایگاه فرهنگی مذهبی سلم :
«عبدالله» فرزند «یقطر» بوده است. مادرش پرستار امام حسین علیهالسلام بوده است، همچون «امقیس بن ذریح» که پرستار دوران شیرخوارگی امام مجتبی علیهالسلام بوده است.(۱) به جهت این که مادر عبدالله پرستار امام حسین علیهالسلام بوده است و امام با عبدالله برادر رضاعیاند.(۲)
اما حق این است که امام حسین علیهالسلام بر اساس احادیث معتبر تنها از سینه مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام شیر نوشیده و گاه از سر انگشت یا دهان مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تغذیه کرده است.(۳)
تاریخنگاران گفتهاند بعد از این که امام حسین علیهالسلام از مکه خارج شد، پاسخ نامه «مسلم بن عقیل» را نوشت و به «عبدالله بن یقطر» داد تا آن را به مسلم برساند. مسلم در نامه خود عنوان کرده بود که مردم با او بیعت کردند و شرائط برای آمدن امام مناسب است. عبدالله تا قادسیه به تاخت رفت تا «حصین بن تمیم»(۴) او را در قادسیه دستگیر کرد. و او را به سوی «عبیدالله بن زیاد» فرستاد. ابنزیاد از رسالت او پرسید، ولی «ابنیقطر» پاسخ نگفت. ابنزیاد از سفیر امام چنین خواست: «تو باید به بالای قصر روی و به دروغگو، فرزند دروغگو لعنت کنی. پس از فراز قصر پایین آی، تا من رأی خود را درباره تو اعلان کنم». «عبدالله» برفراز قصر رفت تا این که بر مردمی که در پایین ایستاده بودند، مشرف شد. آن گاه فرمود: «ای مردم! من فرستاده حسین بن فاطمه دختر رسول خدا به سوی شما هستیم تا این که او را علیه پسر مرجانه و پسر سمیه، آن حرامزاده پسر حرامزاده، یاری و کمک رسانید.»(۵)
«ابنزیاد» دستور داد عبدالله را از بالای قصر به زمین پرتاب کنند. استخوانهای عبدالله شکسته شد. او هنوز رمقی جان در تن داشت که «عبدالملک بن عمیر لخمی» که قاضی و فقیه کوفه بود، سر رسید و او را با کارد سر برید. مردم او را سرزنش کردند. او در پاسخ گفت: «با این کار خواستم او را راحت کنم».(۶) «ابنقتیبه» و «ابنعساکر» گویند: امام حسین علیهالسلام «قیس بن مسهر» را به سوی مسلم فرستاد؛ اما «عبدالله بن یقطر» را به همراه مسلم (به کوفه) فرستاده بود تا هنگامی که مسلم متوجه شد که مردم او را تنها نهادند، پیش از این که به دست دشمن افتد «عبدالله» را به سوی امام حسین علیهالسلام بفرستد تا اوضاع را به آن حضرت گزارش کند. عبدالله حرکت کرد تا به دست «حصین بن نمیر» دستگیر و به سوی ابنزیاد فرستاده شد و آن حادثه به وقوع پیوست.(۷)
پیش از این گذشت(۸) که وقتی خبر شهادت عبدالله یقطر، مسلم بن عقیل و هانی بن عروه به امام حسین علیهالسلام رسید، آن حضرت سخت آزردهخاطر شد و نوشتهای را در برابر جمع یاران این گونه قرائت فرمود: «اما بعد، خبر فاجعهآمیز کشته شدن مسلم بن عقیل، هانی بن عروه و عبدالله بن یقطر، به ما رسیده است. البته شیعیان ما، ما را ذلیل و خوار کردهاند. پس از شما هر که قصد بازگشت دارد برگردد که هیچ منعی بر او نیست و بر گردن او چیزی نیست.»(۹).
پی نوشتها:
(۱) ابصار العین، ص ۹۳.
(۲) الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۵۴۹.
(۳) کافی، ج ۱، ص ۴۶۵؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۸؛ کامل الزیارات، ص ۵۷، ح ۴.
(۴) شیخ مفید نام او را «حصین بن نمیر» دانستهاند. (الارشاد، ج ۲، ص ۶۹).
(۵) «ایها الناس، انا رسول الحسین بن فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الیکم لینصروه و توازروه علی ابنمرجانه و ابنسمیه الدعی ابنالدعی.»
(۶) الارشاد، ج ۲، ص ۷۱؛ تاریخ الامم و الملوک، ج ۵، ص ۳۹۸.
(۷) ابصار العین، ص ۹۴.
(۸) ر ک: منزل زباله، ش ۱۴.
(۹) الارشاد، ج ۲، ص ۷۵.