پیام استاد حکیمی به مراسم بزرگداشت جورج جرداق
بسم الله الحکیم المتعال
مرزبان بزرگ تشیع، مرحوم علاّمه مجاهد، سیّد عبدالحسین شرف الدّین عاملی، صاحب کتاب گرانسنگ «المراجعات»، که مشتمل بر نامه هایی است ردّ و بدل شده، میان ایشان و رئیس اسبق الازهر، جناب شیخ سلیم بشری… و سرانجام شیخ ازهر، در آخرین نامه خود (نامه۱۱۱)، تصریح می کند که مسانی مطالبی نادرست درباره شیعه می گفتند، ولی تو مرا از حقیقت مذهب شیعه مطلع کردی. مذهبی گرفته شده از پیامبر «ص» و اهل بیت «ع» و تو سبب راهیابی من به حقیقت شدی…
باری، علاّمه مجاهد و مرزبان، سید شرف الدّین عاملی در نامه ای تقریظ گونه، به مرحوم استاد بزرگ جورج جرداق، درباره کتاب او، در شرح شخصیّت حضرت امام امیرالمومنین علی -علیه السلام- خطاب به او به این مضمون می گوید: «اگر می خواهید درباره اهمّیّت و ارزش کتاب «الامام علی صوت العداله الانسانیه سخنی درخور بگویم، قلم خود را و بیان شگرفتان را به من عاریه بدهید، تا حق سخن ادا شود.
مرحوم علّامه جعفری نیز تقریظی عمیق بر کتاب «صوت العداله» نوشته اند. کتاب در چاپ بیروت، در ۵ جلد، سال ها پیش انتشار یافته است. و نه اینکه در این کتاب حق امام علی بن ابی طالب «ع»، کامل و تمام ادا شده باشد، اما جورج جرداق ، کاملترین و تمام ترین کتاب را- بعد از کتاب «الغدیر»- نوشته است.
در پایان جلد پنجم که مولف مرحوم، تقریظ های دانشمندان کشورهای مختلف را درج کرده است (از سنّی و شیعه و مسیحی)، تقریظ علّامه جعفری را نیز آورده است.
فکر پر آفاق نویسنده، و قلم سیّال او، و واژگان بسیار سرشار او، و تعبیرات سحر آفرین کتاب، باعث شده است تا کتاب «صوت العداله»، بنام یکی از بی نظیر ترین کتاب ها – در بلاغت عربی- یاد شود.
زبان عرب، زبان بلاغت است. در زبان عربی شعر و خطابه و نامه و کتاب، همه آثاری پر ارج و پر آفاق فراوان است، اما صوت العداله، در میان آنهمه آثار، درخششی چشمگیر دارد. جورج جرداق نمی نویسد، بلکه تصویر می آفریند، و تابلو می سازد، و از رسالت واژه و تعبیر، به سرشاری استفاده می کند.
همانگونه که امام علی «ع» به زندگی، حیات بخشید، و ارج انسانی را فریاد کرد، و شاکله عدالت را اساس ضروری جامعه ها و تمدّن ها شمرد، و در فضای ملکوتی، و تعابیر پر نور «نهج البلاغه»، خدا و انسان و زندگی و عدالت را سرود، و به واژه ها جان جاودان داد، نویسنده صوت العداله نیز، به پیروی از خطب علوی، و در کتاب خود، در شرح مقداری از شخصیّت امام علی «ع»، آفاق آفرید و آفاق، و اوج گرفت و اوج… و تعبیرات و واژگانی آن چنان را عرضه کرد، و در آفاق لاهوتی شخصیّت علی «ع»، حقیقت علوی، و به تعبیر خود او: «فریاد عدالت انسانی»، او نیز اوج گرفت.
واژه و تعبیر در کتاب او، چیزهایی نیستند که خواننده کتاب، فقط آن ها را بخواند… بلکه خواننده کتاب، هنگام روبرو شدن، با «فریاد عدالت انسانی»، و آنهمه واژه و تعبیر، و آنهمه تابلو و تصویر، باید نخست همراه نویسنده کتاب، با واژه ها و تعبیرهای بسیار ذوق پرور و دلکش کتاب به راه افتد، تا به بلندای مضامین علوی کتاب برسد، و از مشعلی بنام امیرالمومنین علی «ع»، که معنای زندگی و انسان و عدالت را روشن کرد، پرتو گیرد، و با شکوه این کتاب، در آستانه جلال و مقام علی «ع» سر فرود آورد.
سخن درباره این کتاب شگفت، و این قلم شکوهمند، و این نویسنده عاشق… بسیار می توان گفت که می گذرم.
جورج جرداق نویسنده توانا و سحر آفرین بود، که همواره در تاریخ اسلام زنده خواهد ماند، آری، هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق، بویژه که او به نقطه اوج آفاق اندیشه و کردار و گفتار امام علی «ع»، که بعد از توحید، عدالت بود توجّه یافت، و نام کتاب پنج جلدی خود را چه زیبا، و شورانگیز، و شورگستر، «الامام علی صوت العداله الانسانیه» گذاشت، و همین نامگذاری کافی است برای اینکه انسان بداند، که نویسنده کتاب دارای وجدانی بیدار، و دلی حقجو، و در بلاغت، توانی بسیار بسیار بالا دارد، و کتاب او، از نظر حیات بخشیدن به واژه، در اوج زیبایی است، و از نظر جلالت تعبیر کم مانند است.
جورج جرداق با مطالعه تاریخ اسلام و تاریخ فلسفه، بخش «علیٌّ و سقراط» را می نگارد، و نکاتی مهم را، از زندگی انسان ساز، و جامعه پرداز، انسان های بزرگ یادآور می شود.
خوب است در این جا اشاره کنم به شعری در مدح و ثنا گستری حضرت علی «ع»، سروده برادر بزرگتر جورج جرداق، یعنی فواد جرداق، که نویسنده، در پایان جلد پنجم صوت العداله آن را ذکر کرده است. و مضمون این شعر که در آن اشاره به «نهج البلاغه» شده است، چنان آفاق یافته است که می توان بعنوان ترجمه آزاد گفت:
«آیا می توان تصوّر کرد که در جامعه ای و در میان مردمی که «نهج البلاغه» وجود دارد، و آن جامعه و آن مردم، خود را معتقد به «نهج البلاغه» و صاحب نهج البلاغه می دانند، ظلم و ستم هم باشد؟ و محرومانی از امکانات مختلف زندگی بسر برند؟ و یتیمانی گرسنه بخوابند؟»
باری، بر می گردیم به سخن بسیار پر معنا و پر اشاره و تاریخ ساز خود جورج جرداق، و خطاب دردمندانه و هشدارگونه او به تاریخ، که با توجه به وضع اسفبار انسان و انسانیّت – در شرق و غرب- و دسترس نداشتن انسان ها به رهبرانی انسان دوست و عدالت گستر که می گوید:
« ای تاریخ!… کاش می شد هر از گاهی (بلکه قرنی) یک علیّ بن ابی طالب «ع» به بشریّت قرون و اعصار تقدیم می کردی! تا کسی بتواند به نجات انسان، و شکوفایی انسانیّت، و همه گیر شدن عدالت امیدوار شود.
محمد رضا حکیمی
۱/۹/۹۳