ملاباسم کربلایی مداح معروف همزمان با عملیات نصب ضریح جدید اباعبدالله الحسین(علیه السلام) به زیارت مضجع شریف آن حضرت شتافت و دقایقی را در جوار مضجع شریف حضرت سیدالشهدا گذراند.
وی همچنین لحظاتی را به جاروکشی اطراف مضجع نورانی حضرت اباعبدالله(علیه السلام) پرداخت.
ملاباسم سالها در ایران به نوحهخوانی پرداخته است و با پخش نوحهخوانیهایش به زبان عربی از صدا و سیما در محرم چند سال پیش در بین ایرانیان شناخته شد.
وی مداحی را 23 سال پیش از حسینیه کربلاییهای اصفهان آغاز کرد و پس از آن در حسینیه زینبیه قم برای عراقیهای مقیم این شهر نوحهخوانی کرد.
ملاباسم سپس در کویت ساکن شد و نوار نوحهخوانیهایش را در استودیوهای لبنان و کویت ضبط کرد و اکنون به مداح شناخته شدهای به ویژه در مناطق شیعهنشین کشورهای عربی تبدیل شده است.
یکی از مداحیهای معروف و تاثیرگذار ملاباسم کربلایی «تزورونی» است که از زبان امام حسین(علیه السلام) جملاتی را که در روایات آمده است برای زائران بیان میکند.
متن عربی و فارسی و همچنین فایل صوتی این مداحی زیبا در زیر میآید.
تزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من میآیید، با شما عهد میبندم
تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم
میدانید که من شفیع شمایم
أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامیتان را ثبت میکنم
هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید
وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه
قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او
أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه
من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من میآیید
یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه
ای که جانهایتان را به بهای زیارت من به کف گرفتهاید
عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه
بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!
تواسینی شَعائرْکُم
عزاداریهایتان به من دلداری میدهد
تْرَوّینی مَدامِعْـکُم
و اشکهایتان مرا سیراب میکند
اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم
من و زخمهایی که بر تن دارم به شما دلداری میدهیم
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ
خوش آمدید ای که وعدهتان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر میشوید
إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ
آمدید در حالی که نه گرما برایتان مهم بود و نه سرما
وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَة الأکبَر
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر
اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـة المَحْـشَرْ
در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمیکنم
عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم
در وقت دیدار پیشتان میآیم و دور نمیشوم و رهایتان نمیسازم
مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم
پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی
ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کردهاید
تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟
میدانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی میاندازد؟
بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی
به یاد آن دست بریدهای که فریاد زد: مرا دریاب
صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی
و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بیبرادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد
کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ
تیر هجرت کمرم را شکست
نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ
بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید
اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ
سفارش این پرچم را به شما میکنم
هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ
ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کردهاید
اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ
حاجتتان را میدانم، نیازی به گفتن نیست
وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ
قسم به گلوی شیرخواره، حاجتتان را برآورده میکنم
یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ
زائران من، عهده کردهام که هر بیماری را شفا دهم[1]
اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ
برادر زینب به خاطرتان شاد شد
هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم
خوش آمدید صدایتان میزند
یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم
مرد غیرتمند به شما درود میگوید
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی
زینب هنگامی که شما را میبیند که زیارتم میکنید،
تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!
میگوید: کاش در جنگ حاضر میشدید
ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی
که مرا به اسیری نمیبردند و مرا غارت نمیکردند
و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی
با تازیانههای خیانت نمیزدند
تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره
صدایم میزند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت
اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم
شما را بر این مصیبت میگریانم
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
[1] – برخی اوقات برآورده شدن برخی حاجات به مصلحت فرد نیست – بنابراین انتظار برآورده شدن تمام حاجات انتظار نابجایی است و مضمون این بیت بنابر حالات فردی و ذوق شاعر بوده است ، التماس دعا.