نقدی بر اسلام شناسی دکتر شریعتی (3) – تمجید از طلحه
آقای دکتر در تمجید از طلحه در ص ۱۸۰ اسلامشناسی میگوید:
پیغمبر در حالیکه از تیر عتبة بن ابی وقاص و ضربات عبدالله بن شهاب زُهری و ابن قَمئه دندانها و پیشانی و زیر چشمش شکسته و شکافته شده است و خون چشمش را گرفته و در گودالی که ابوعامر پنهانی حفر کرده بود، میافتد؛ علی دستش را میگیرد و طلحه بپایش میدارد. مالک بن سنان خون از چهرهاش میزداید و ابوعبیدهجراح دو حلقه زره را که در صورتش فرو رفته بود بیرون میآورد.
پیغمبر که در برابر محبّت بسیار حساس است از خلوص و مهربانی طلحه در این هنگام بشدت تحت تاثیر قرار گرفته میگوید: «هر که دوست دارد شهیدی بنگرد که روی زمین راه میرود به طلحه…نظر کند.»
پاسخ: این حدیث را اهل سنت در فضایل طلحه ساختهاند و سند پذیرفتهای ندارد. اگر این حدیث صحیح باشد با کلمات عمر در باره طلحه چگونه سازگاری دارد که به طلحه میگوید: طلحه، بگویم یا ساکت باشم؟ طلحه گفت: بگو، خداوند دهان شما را به خیر باز نکرده است.
عمر گفت: طلحه، یادت هست وقتی آیه حجاب زنان پیامبر بر رسول خدا| نازل شد، شما آن جملهی زشت و دور از ادب را گفتی که ای رسول خدا، هر چند آنها را در حجاب نگاه داری بعد از مردنت ما با آنها ازدواج نموده، همه جای آنها را خواهیم دید!! به خاطر حرف بیادبانهی تو، آیه تحریم ازدواج با زنان پیامبر نازل شد و پیامبر از توغضبناک شد و در حال غضب از تو رحلت کرد![۱]
عمر اقرار میکند که طلحه باعث اذّیت و غضب پیامبر اکرم| شده است و بر طبق آیهی ۵۷ سورهی احزاب:
إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الله وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ الله فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِینًا
آنها که خدا و پیامبرش را آزار میدهند، خداوند آنان را در دنیا و آخرت از رحمت خود دور ساخته و برای آنها عذاب خوارکنندهای آماده کرده است. کسانی که باعث اذیت پیامبر اکرم| بشوند مورد لعن خداوند قرار میگیرند و جهنّمی خواهند بود.
چگونه آقای دکتر شریعتی به تبعیّت از کتب اهل تسنن و بدون تحقیق طلحه را شهید زنده و اهل بهشت میداند!
ابن ابی الحدید، سنی معتزلی مذهب، در جای دیگر میگوید: روزی بین اسماعیل، پسر امام صادق (ع) و قاسم نوه ی طلحه گفتگویی شد. قاسم به اسماعیل گفت: فضل و احسان ما بر شما بنی هاشم و بر بنی عبد مناف از دیر باز بوده است!
اسماعیل گفت: کدام فضل واحسان شما بر بنی عبد مناف سایه انداخته است؟!
1. پدر شما (طلحه) نبود که جدّ ما (پیامبر) را با کلماتش به غضب آورد وگفت: محمد خواهد مرد و ما… [همسرانش را تصاحب] خواهیمکرد! که خداوند بینی او را به خاک مالید و آیهی تحریم ازدواج زنان پیامبر را چنین نازل کرد: شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود در آورید، که این کار نزد خدا [گناهی] بزرگ است.[۲]
2. پسر عموی تو ابوبکر نبود که حقّ مادر ما حضرت صدّیقه (س) را از تمام ارث خود فدک و غیر فدک غصب کرد!
3. پدر تو طلحه نبود که در پی لشکرکشی عثمان را محاصره کرد و سر انجام او را کشت!
4. پدر تو طلحه نبود که پیمانش را با جدم علی (ع) شکست و بر روی او شمشیر کشید و قلوب مسلمین را نسبت به او فاسد کرد؟
اگر به غیر از اینها بر طایفهی عبد مناف احسان دارید که سایهاش همیشگی باشد به من معرفی فرما![۳]
امیرمومنان (ع) نیز درخطبه ۱۷۴ نهج البلاغه می فرماید: به خدا سوگند، طلحه برای خونخواهی عثمان شورش نکرد، جز اینکه میترسید خون عثمان از او مطالبه شود. زیرا او خود به کشتن عثمان متّهم است. در میان مردم از او حریص تر به کشتن عثمان یافت نمیشد. درحقیقت برای اینکه مردم را دچار تردید کند دست به این گونه ادعاهای دروغین زد.
اگر فرض کنیم که این حدیث (بهشتی بودن طلحه) صحیح و مربوط به زمان ایمان و صلاح طلحه است نویسندهای که عاقبت طلحه را میداند باید در پاورقی آن، بد فرجامی زندگی و اعتقادات طلحه را توضیح دهد تا برای خواننده گمراهی ایجاد نشود.
[1]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۸۵ و ۱۸۶٫ [2]. وَمَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ الله وَلا أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ عِندَ الله عَظِیمًا.(سوره احزاب، آیه ۵۳٫) [3]. شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج۹، ص۳۲۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص ۵۰۶٫