شرح حال اصحاب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام : اصبغ بن نباته : اصبغ در سوگ امیرالمؤمنین
به همان اندازه که اصبغ به امیرالمؤمنین علیهالسلام عشق میورزید و ابراز ارادت میکرد، به همان اندازه در ضربت خوردن و شهادت آن امام علیه السلام سوخت و اشک ماتم ریخت.
او میگوید: پس از آن که امیرالمؤمنین علیهالسلام به دست أشقی الاشقیاء عبدالرحمن ابن ملجم مرادی ضربت خورد من با گروهی از جمله «حارث همدانی» و «سوید بن غفله» درب خانه امام علیهالسلام جمع شدیم و در کوچه نشستیم تا صدای گریه از میان خانه امام بلند شد. بانگ ناله و افغان اطرافیان امام علیهالسلام ما را به گریه انداخت، در این هنگام حسن بن علی علیهالسلام از خانه بیرون آمد و فرمود: «ای مردم، پدرم امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «انصرفوا الی منازلکم؛ به خانههای خود بازگردید.»
اصبغ میگوید: همه رفتند ولی من به جای خود ماندم، و با اصرار فراوان اجازه ورود خواستم، امام حسن علیهالسلام وارد خانه شد و بی درنگ برگشت و فرمود: «داخل شو».
اصبغ میگوید: چون وارد اتاق شدم، و حضرت را چنان ناخوش و بیمار دیدم که بیتاب شدم و به پای حضرت افتادم و آن را میبوسیدم و میگریستم. امام علیهالسلام با همان صدای نحیف و در شدت درد و بیماری فرمود: «لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّهالجنة؛ ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را میپیمایم.»
گفتم: فدایت شوم، به خدا قسم میدانم شما به بهشت میروید، اما من بر حال خود و دوری و مفارقت از شما میگریم. اصبغ که شخصیتی وقت شناس بود، در همین حال احساس کرد که دیگر آخرین روزهای عمر امام علیهالسلام است و دیگر آن بزرگوار را نخواهد دید و از سخنان گهربار آن پیشوا محروم خواهد شد لذا از فرصت استفاده کرد و گفت: «یا امیرالمؤمنین، جعلت فداک، حَدَّثنی بحدیث سمعتَه من رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فإنّی أرانی لا أسمع منک حدیثاً بعد یومی هذا ابداً؛ ای امیر مؤمنان، حدیثی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برایم بفرمایید، شاید دیگر نتوانم بعد از امروز حدیثی از شما بشنوم.»
امیرالمؤمنین علیهالسلام با همان حال نزار فرمود: ای اصبغ روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا خواست و فرمود: مردم را مخاطب قرار بده و بگو:
ایّها الناس، إنی رسول رسول اللَّه الیکم و هو یقول لکم: ألا إنّ لعنة اللَّه و لعنة ملائکته المُقرّبین و أنبیائه المرسلین و لعنتی علی مَن انتمی إلی غیر أبیه او ادَّعی إلی غیر مَوالیه او ظلم أجیراً أجرَه؛
ای مردم، من فرستاده رسول خدا به سوی شمایم، پیامبر فرمود: لعنت خدا و فرشتگان مقرب پروردگار و انبیاء مرسل و لعنت من بر کسی که خود را به غیر پدر خود منتسب نماید و یا به غیر مولای خود دعوت کند و یا به اجیری ظلم نماید.
ای اصبغ، من به دستور پیامبر به مسجد رفتم، آن چه پیامبر فرموده بود با مردم در میان گذاشتم، اما همین که از منبر پایین آمدم «عمر بن خطاب» جلو آمد و گفت: پیام رسول خدا صلی الله علیه و آله را ابلاغ کردی اما کلامی مجمل گفتی و تفسیرش را بیان نکردی. گفتم: خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض میکنم، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود به آنان بگو:
ایها الناس، ما کنّا لِنُجیئکم بشیء إلّا و عندنا تأویلُه و تفسیرُه، ألا و إنّی أنا أبوکم، ألا و إنّی أنا مولاکم، ألا و إنّی أنا أجیرکم؛
ای مردم، چیزی را برای شما نمیآوریم مگر تأویل و تفسیرش نزد ما است، آگاه باشید همانا من پدر شمایم، آگاه باشید همانا من مولای شمایم، آگاه باشید همانا من اجیر شما هستم. ” 1 “.
بنابراین هر کس نسبت به پدر خود ظلم کند و یا عقیدهای غیر مولای خود بپذیرد و یا حق اجیری که در هدایت و اسلام او کوشیده ضایع نماید لعنت خدا و فرشتگان مقرب الهی و رسولش و لعنت پیامبر بر او خواهد بود.
از این حدیث به خوبی استفاده میشود از این که امیرالمؤمنین علیهالسلام در لحظات آخر عمر مبارکش به این حدیث اشاره کرده خواسته به او و هر کس که این کلام را میشنود، بفهماند که: علی پدر امت است و هم مولا و هم اجیر آنان است، و لذا هر کس به راهی غیر از راه علی برود و عقیدهای بر خلاف او انتخاب کند و حق او را ضایع نماید لعنت خدا و فرشتگان و انبیاء الهی بر او خواهد بود.
1) امالی شیخ مفید، مجلس 42، ح 3؛ امالی شیخ طوسی، مجلس 5، ح 4/ 191؛ بحارالانوار، ج 42، ص 204