حضرت مهدى در روایات شیعه

[ad_1]

پایگاه فرهنگی مذهبی سلم :

درمنابع و مصادر روایى و حدیثى شیعه همچون کتاب ارزشمند کافى، کتاب الغیبه طوسى و نعمانى و . . . روایات بسیارى وجود دارد که امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ در موقعیتها و مناسبتهاى گوناگونى در مورد حضرت مهدى ـ علیه السلام ـ سخنانى بیان فرموده اند و این نشانگر اهمیّت و حساسیت این مطلب از دیدگاه آنان است.

و اگر در برخى روایات به طور سربسته این مطلب بیان شده است این بخاطر شرایط و محدودیت هاى آن زمان مى باشد بگونه اى که به عدّه اى از آن بزرگواران اجازه نمى دادند تا این اصل عقیدتى، اجتماعى و دینى را بصورت روشن ترى بیان کنند.

در این باره به شاخه گلى از بوستان گفتار رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله ـ و دیگر معصومان ـ علیهم السلامـ اشاره مى کنیم:

پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله

۱ـ قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله: المهدی  علیه السلام ـ من ولدی اسمه اسمی وکنیته کنیتی أشبه النّاس بی خلقاً وخلقاً تکون له غیبه وحیره تضل فیه الأُمم ثمّ یقبل کالشهاب الثاقب فیملأها عدلاً وقسطاً کما ملئت ظلماً وجورا)۱).

رسول خدا فرمودند: مهدى ـ علیه السلام ـ از فرزندان من است اسمش اسم من است و کنیه اش کنیه ى من، از نظر اخلاق و خلقت از همه مردم به من شبیه تر است. براى او غیبت و حیرتى است که امّتهایى در آن دوران گمراه مى شوند سپس ظاهر مى شود همچون شهابى که روشنایى مى دهد و بسرعت حرکت مى کند و زمین را از عدل و قسط پر مى کند بعد از آن که از ظلم و جور پر شده باشد .

۲ـ و عن أبی عبد اللّه علیه السلام قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله: طوبى لمن أدرک قائم أهل بیتی وهو مقتد به قبل قیامه یأتمّ به وبأئمه الهدى من قبله ویبرئ الى اللّه من عدوّهم أُولئک رفقایی وأکرم أُمّتی علیّ(۲)

پیغمبر اکرم ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فرمود: خوشا بحال کسى که قائم اهل بیت مرا درک کند و به او اقتدا کند قبل از قیامش، پیرو او و تابع ائمه ى هدایت قبل از او باشد و از دشمنان ایشان به سوى خدا پناه آورد ایشان رفیقان من هستند و گرامیترین افراد امّت، نزد من مى باشند.

حضرت امیر مؤمنان على (علیه السلام)

حضرت مولى الموحدین على بن ابى طالب (علیه الصلاه والسلام) ضمن خطبه اى در ستایش پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فرمودند:

۱ـ فنحن أنوار السموات والأرض وسفن النجاه وفینا مکنون العلم وإلینا مصیر الأُمور وبمهدّینا تقطع الحجج فهو خاتم الأئمه ومنقذ الأُمّه ومنتهى النور وغامض السرّ، فلیهنأ من استمسک بعروتنا وحشر على محبّتنا(۳).

ما نورهاى آسمان و زمین و کشتیهاى نجات هستیم. دانش، در ما نهان است و ما گنجینه ى آنیم و سرانجام کارها بسوى ماست و مهدى ما، آخرین حجّت است. او آخرین امام معصوم، نجات بخش امّتها، آخرین نور رسالت و امامت و معمّاى پیچیده ى آفرینش است. گوارا باد آنان را که به رشته محبّت و ولایت ما چنگ زده و با محبّت ما محشورند.

نیز حضرت جواد ـ علیه السلام ـ از پدران گرامیشان آورده است که امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود:

۲ـ للقائم منّا غیبه أمدها طویل کأنّی بالشیعه یجولون جولان النعم فی غیبته. یطلبون المرعى فلا یجدونه ألا فمن ثبت منهم على دینه ولم یقس قلبه لطول أمد إمامه فهو معی فی درجتی یوم القیامه (۴).

براى قائم ما غیبتى بسیار طولانى است و من شیعیان را مى نگرم که در غیبت او بسان گلّه بدون شبان سرگردان دنبال چراگاهند و نمى یابند. آگاه باشید که هر کس از اینان بر دین خویش استوار باشد و بخاطر غیبت طولانى آن حضرت قلبش سخت نگردد چنین کسى با من است و در قیامت در درجه ى من.

حضرت فاطمه سلام اللّه علیها

عن جابر بن عبداللّه الانصارى قال دخلت على فاطمه ـ علیها السلام ـ وبین یدیها لوح فیه أسماء الأوصیاء من ولدها فعددت أثنى عشر آخرهم القائم ـ علیه السلام ـ ثلاثه منهم محمد وثلاثه منهم علیّ(۵).

جابربن عبدالله انصارى مى گوید: خدمت حضرت فاطمه ـ علیها السلام ـ رسیدم، در دستان آن حضرت لوحى را دیدم که نام تنى چند از فرزندانش را که از جانشینان پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ بودند در آن دیدم، شمردم دوازده نفر بودند و آخرین آنها قائم ـ علیه السلام ـ بود، سه نفر از آنها محمد و سه نفر على در آنها دیده مى شد.

امام حسن مجتبى علیه السلام

امام حسن مجبتى ـ علیه السلام ـ فرمودند:. . . أما علمتم انّه ما منّا أحد الا ویقع فی عنقه بیعه لطاغیه زمانه إلاّ القائم الذی یصلّى روح اللّه عیسى بن مریم خلفه، فإنّ اللّه عزّ وجلّ یخفى ولادته ویغیب شخصه لئلاّ یکون لأحد فی عنقه بیعه إذا خرج ذاک التاسع من ولد أخی الحسین ابن سیّده الاماء یطیل اللّه عمره فی غیبته، ثمّ یظهره بقدرته فی صوره شابٍّ ابن دون أربعین سنه، ذلک لیعلم انّ اللّه على کل شیء قدیر(۶)

مردم! آیا نمى دانستید که هر کدام از ما خاندان وحى و رسالت مجبور به بیعت با حکمران طغیانگر زمان خود مى شویم مگر قائم ـ ارواحنا فداه ـ که حضرت عیسى بن مریم روح اللّه به او اقتدا مى کند و نماز مى خواند چرا که خداوند ولادت او را مخفى و شخص او را نهان مى دارد تا هنگامى که به دستور او ظهور کند بیعت قدرتمدارى را به گردن نداشته باشد او نهمین امام معصوم از نسل برادرم حسین ـ علیه السلام ـ است و فرزند بهترین کنیزان. خداوند در غیبت او عمر او را طولانى مى کند و سپس به قدرت خویش او را در چهره ى جوانى کمتر از چهل سال ظاهر مى سازد تا همگان بدانند که خداوند بر هر کارى تواناست.

امام حسین علیه السلام

حضرت سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ فرمود:

۱ـ لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطوّل اللّه عزّ وجلّ ذلک الیوم حتّى یخرج رجل من ولدى یملأها عدلاً وقسطاً کما ملئت جوراً وظلمًا، کذلک سمعت رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله یقول(۷).

اگر از عمر این جهان تنها یک روز باقى مانده باشد خداوند آن روز را طولانى مى سازد تا مردى از فرزندان من ظهور کند و جهان را همانگونه که از ظلم و جور لبریز گشته است از عدالت پر سازد. این واقعیت را همین گونه پیامبر خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فرمود.

و نیز از آن حضرت نقل شده که فرمودند:

۲ـ لو قام المهدی لأنکره الناس، لأنّه یرجع إلیهم شابّاً وهم یحسبونه شیخاً کبیراً).

ا گر مهدى ـ علیه السلام ـ قیام کند مردم او را انکار مى کنند و نمى شناسند زیرا آن حضرت در اوج جوانى ظهور مى کند و حال آنکه آنها مى پندارند که او پیر و کهنسال است.

حضرت سجّاد علیه السلام

بعد از شهادت سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ در شام حضرت سجّاد ـ علیه السلام ـ در روز جمعه اى که یکى از سردمداران یزید خطبه ى شوم خود را مى خواند، امام سجاد ـ علیه السلام ـ در آنجا بپا خواست و او را با تندى خطاب کرد و بعد مطالبى ایراد نمود; از آن جمله فرمود:

۱ـ أیّها الناس! أعطینا ستّاً وفضّلنا بسبع، أعطینا العلم والحلم والسماحه والفصاحه والشجاعه والمحبّه فی قلوب المؤمنین وفضّلنا بأنّ منّا النبیّ المختار ومنّا الصدّیق ومنّا الطیّار ومنّا أسد اللّه وأسد رسوله ومنّا سبطی هذه الأُمّه ومنّا مهدیُّ هذه الأُمّه . . .

هان اى مردم! خدا به ما شش ویژگى عطا فرموده و با شش امتیاز ما را بر همگان فضیلت و برترى بخشیده است خدا به ما نعمت گران بهاى دانش، بردبارى، سخاوت، فصاحت و شجاعت عنایت فرمود; و بذر مهر و محبّت ما را بر دلها و قلبهاى باایمان افشانده است. و نیز ما را به هفت ویژگى برترى و فضیلت بخشیده است پیامبر برگزیده ى خدا از ماست و صدّیق امّت امیر مؤمنان و جعفر طیّار و حمزه شیر خدا و پیامبر و دو نواده ى گرانمایه ى پیامبر حسن و حسین ـ علیها السلام ـ و مهدىّ این امّت از ماست.

و نیز آن حضرت فرمودند:

۲ـ القائم منّا تخفى ولادته على النّاس حتّى یقولوا: لم یولد بعد، لیخرج حین یخرج ولیس لأحد فی عنقه بیعه (۹) .

قائم که از ماست ولادت او بر مردم مخفى مى ماند به گونه اى که مردم مى گویند: او هنوز بدنیا نیامده است تا بدینگونه ظهور کند و به هنگامه ى ظهور، بیعت هیچ کس را بر عهده نداشته باشد.

امام محمّد باقر علیه السلام

ابو جارود از امام باقر ـ علیه السلام ـ آورده است که روزى به من فرمود:

۱ـ یا أبا جارود! إذا دار الفلک وقال الناس: مات القائم أو هلک، بأیِّ واد سلک وقال الطالب: انّى یکون ذلک وقد بلیت عظامه فعند ذلک فأرجوه، فإذا سمعتم به فأتوه ولو حبواً على الثلج (۱۰) .

ی عنى اى ابا جارود اگر روزگار به گونه اى بود که مردم گفتند: قائم آل محمّد ـ علیهم السلام ـ از دنیا رفته یا به شهادت رسیده و یا سرنوشت او روشن نیست و دیگرى گفت که از کجا چنین خبرى خواهد بود . . . در همان اوج حیرت و ناامیدى و تردید مردم، تو به ظهور او امیدوار باش و هنگامى که خبر ظهور او را شنیدى به هر صورت ممکن، حتى خزیدن بر روى برف بسوى او بشتاب.

و همچنین بانوى دانش پژوهى به نام «امّ هانى» مى گوید: بامدادى بر حضرت باقر ـ علیه السلام ـ وارد شدم و گفتم:

۲ـ یا سیدی! آیه فی کتاب اللّه عزّ وجلّ عرضت بقلبى فاقلقتنی واسهرتنی قال: فاسألی یا أُمّ هانی قالت: قلت قول اللّه عزّ وجلّ: ( فلا أقسم بالخنّس الجوار الکنّس ) قال: نِعْمَ المسأله سألتینی یا أُمّ هانی! هذا مولود فی آخر الزمان، هو المهدی من هذه العتره تکون له حیره وغیبه یضلّ فیها أقوام ویهتدی فیها أقوام، فیاطوبى لکِ ان أدرکتیه ویاطوبى لمن أدرکه۱) .

سرورم! آیه اى از قرآن شریف ذهن و فکرم را بخود مشغول داشته و خوابم را ربوده است فرمود: کدام آیه ام هانى، بپرس! گفتم: این آیه ى شریفه ( فلا أُقسم بالخنس الجوار الکنّس )فرمود: خوب مسأله اى پرسیدى اى ام هانى این مولودى است در آخر الزمان او مهدى عترت پیغمبر است براى او غیبت و حیرتى است که گروهى در آن گمراه مى گردند و گروههایى راه حق و هدایت را مى یابند. خوشا بحالت اگر او و زمان او را درک کنى . . . و خوشا بحال آنانکه او را درک کنند.

امام جعفر صادق علیه السلام

از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده که فرمودند:

من أقرّ بجمیع الأئمّه  ـ علیهم السلام ـ وجحد المهدی کان کمن أقرّ بجمیع الأنبیاء وجحد محمّداً  ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ نبوّته. فقیل له: یابن رسول اللّه فمن المهدی من ولدک؟ قال  ـ علیه السلام ـ  : الخامس من ولد السابع یغیب عنکم شخصه ولا یحلّ لکم تسمیته.

هر کس به همه ى امامان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ ایمان آورد و مهدى آنان را نپذیرد بسان کسى است که به همه ى پیامبران خدا ایمان آورد امّا رسالت آخرین آنان محمّد ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ را انکار کرده باشد. از آن حضرت سؤال شد: اى فرزند رسول خدا! مهدى ـ علیه السلام ـ کیست آیا از فرزندان شماست. فرمودند: پنجمین امام از نسل پسرم «موسى» است او از نظرها غایب مى گردد و آوردن صریح نام مقدسش براى شما روا نیست.

امام موسى کاظم علیه السلام

یونس بن عبدالرحمن آورده است که بر امام هفتم علیه السلام وارد شدم و گفتم: یابن رسول اللّه! أنت القائم بالحق؟ فقال  ـ علیه السلام ـ «أنا القائم بالحق ولکنّ القائم الذی یطهّر الأرض من أعداء اللّه ویملأها عدلاً کما ملئت جوراً هو الخامس من ولدی، له غیبه یطل أَمَدُها خوفاً على نفسه، یرتدّ فیها أقوام ویثبت فیها آخرون . . . طوبى لشیعتنا المتمسکین بحبلنا ـ وفی نسخه: بحبّنا ـ فی غیبه قائمنا، الثابتین على موالاتنا والبراءه من أعدائنا أُولئک منّا ونحن منهم، قد رضوا بنا أئمّه ورضینا بهم شیعه وطوبى لهم هم ـ واللّه ـ معنا فی درجتنا یوم القیامه(۱۲) .

سرورم آیا شما قائم به حق هستید فرمود: آرى من قائم به حق هستم امّا آن قائمى که زمین را از دشمنان خدا پاک مى سازد و آن را همانگونه که هنگامه ى ظهورش از ستم و بیداد لبریز است از عدل و داد سرشار و مالامال مى سازد، او پنجمین امام از نسل من است. او به فرمان خدا و براى حفظ جان خویش، غیبتى طولانى خواهد داشت به گونه اى که گروههایى راه ارتداد در پیش مى گیرند و گروهى در دین خدا و اعتقاد به امامت ثابت قدم مى مانند. آنگاه فرمود: خوشا به حال شیعیان ما آنانکه در عصر غیبت قائم ما به ریسمان ولایت و محبّت اهل بیت چنگ زده و بر دوستى ما پایدار بوده و به بیزارى از دشمنان ما استوارند; آنان از ما هستند و ما از آنان، آنان به امامت ما خشنودند و ما به پیروى آنان از اهل بیت پیامبر خویش. راستى که خوشا به حال آنان! بخداى سوگند که آنان در روز رستاخیز با ما و در درجه ى ما خواهند بود.

امام على بن موسى الرضا علیه السلام

هنگامى که دعبل خزاعى آن شاعر اندیشمند اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بر حضرت رضا ـ علیه السلام ـ وارد شد و قصیده ى معروف خویش را خواند تا به این شعر رسید که:

خروج امام لا محاله خارج *    *    *یقوم على اسم اللّه والبرکاتِ

یمیّز فینا کلّ حق وباطل *    *    *ویجزى على النعماء والنقماتِ

قیام شکوهمند امام راستین از خاندان رسالت که بى تردید ظهور خواهد نمود در پرتو نام بلند خدا و برکات او

در بین ما حق و باطل را از هم جدا مى کند و بر نعمت ها و کردارهاى شایسته و نیز بیدادها و ناهنجاریها کیفر در خور خود را خواهد داد.

امام رضا ـ علیه السلام ـ به شدّت گریست و فرمود:

یا خزاعی! نطق روح القدس على لسانک بهذین البیتین . . . فهل تدری من هذا الامام؟ ومتى یقوم؟ فقال: لا یا مولای! . . . إلاّ أنّی سمعتُ بخروج امام منکم یطهّر الأرض من الفساد ویملأها عدلاً کما ملئت جوراً.» فقال الامام  ـ علیه السلام ـ  : یا دعبل الامام بعدی: محمّد ابنی وبعد محمّد ابنه علی وبعد علی ابنه الحسن وبعد الحسن ابنه الحجّه القائم المنتظر فی غیبته المطاع فی ظهوره، لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّى یخرج فیملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً (۱۳).

اى دعبل خزاعى! روح القدس بر زبان تو این دو بیت را گذارد. آیا مى دانى این امام کیست و کى قیام مى کند؟ پس عرض کرد نه مولاى من! مگر اینکه من شنیده ام امامى از شما خروج مى کند که زمین را از فساد پاک مى کند و آنرا پر از عدل مى سازد همچنانکه از جور پر شده باشد. پس امام ـ علیه السلام ـ فرمود: اى دعبل! امام بعد از من محمّد پسرم و بعد از محمّد، على پسرش و بعد از على پسرش حسن و بعد از حسن پسرش حجّت قائم است که در غیبت انتظار او کشیده مى شود و زمان ظهور او از او اطاعت مى شود اگر از دنیا نمانده باشد مگر یک روز خداوند آن روز را آنقدر طولانى مى کند تا او خروج کند و زمین را پر از عدل کند چنانکه از جور پر شده است. بعد در ادامه ى فرمایشاتشان فرمودند که کسى از وقت ظهور او خبر ندارد و ناگهان به شما ظاهر خواهد شد.

امام جواد علیه السلام

حضرت عبدالعظیم حسنى نقل مى کند به محضر امام جواد ـ علیه السلام ـ شرفیاب شدم و تصمیم گرفتم که از او بپرسم آیا او قائم آل محمّد ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ است یا دیگرى; امّا پیش از آنکه سخن آغاز کنم فرمود:

یا أبا القاسم! انّ القائم منّا هو المهدیّ! الذی یجب أن یُنتظَر فی غیبته ویطاع فی ظهوره وهو الثالث من وُلدی. والّذی بعث محمّدا ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ بالنّبوه وخصّنا بالامامه انّه لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّى یخرج فیه فیملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماً وانّ اللّه تبارک وتعالى یصلح له أمره فی لیله. کما أصلح أمر کلیمه موسى  ـ علیه السلام ـ إذ ذهب لیقتبس لأهله ناراً فرجع وهو رسول نبیّ (۱۴) .

اى ابا القاسم! همانا قائم از ما، مهدى ـ علیه السلام  مى باشد آن کسى که واجب است در زمان غیبتش، انتظارش را برند و پس از ظهورش فرمانش را اطاعت کنند و او سومین فرزند از نسل من است. قسم به خدایى که محمّد را به نبوّت مبعوث نمود و ما را به امامت برگزید اگر از عمر این جهان تنها یک روز باقى مانده باشد خداوند آن روز را طولانى خواهد ساخت تا او ظهور نموده، جهان را پر از عدل و داد سازد، همانگونه که به هنگامه ى ظهورش از ستم و بیداد لبریز است. خداوند کار قیام او را در یک شب اصلاح مى کند همانگونه که کار رسالت و نبوت کلیم خود، موسى بن عمران را به هنگامى که بسوى آتش رفت تا براى خانواده ى خود از آن برگیرد، اصلاح فرمود و او در حالى بازگشت که به رسالت برانگیخته شده بود.

امام هادى علیه السلام

مرحوم صدوق از ابى دلف آورده است که گفت: خود از حضرت هادى ـ علیه السلام ـ شنیدم که فرمود:

انّ الامام بعدی الحسن ابنی وبعد الحسن ابنه القائم، الذی یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماً۱۵ ) .)

امام پس از من فرزندم حسن است و پس از او پسرش «قائم» مى باشد، همو که زمین را از عدل و داد پر مى کند همانگونه که از ستم و بیداد لبریز شده باشد.

امام عسکرى علیه السلام

احمد بن اسحاق که از اصحاب امام عسکرى ـ علیه السلام ـ است مى گوید: خود از امام عسکرى ـ علیه السلام ـ شنیدم که مى فرمود: الحمد للّه الذی لم یُخرجنی من الدنیا حتّى أرانی الخلف من بعدی، أشبه الناس برسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله خلقاً وخُلقاً، یحفظه اللّه تبارک وتعالى فی غیبته، ثمّ یُظْهره فیملأ الأرض عدلاً وقسطاً کما ملئت جوراً وظلماً(۱۶).

خداى را سپاس که مرا از این جهان بیرون نبرد تا جانشین و امام پس از مرا به من نشان داد. پسرم در چهره، خلق و خوى، شبیه ترین مردم به پیامبر خداست. خداوند او را در دوران غیبتش حفظ خواهد کرد و آنگاه او را فرمان ظهور خواهد داد و آن حضرت، زمین را از عدل و داد لبریز خواهد ساخت همانگونه که از ستم و بیداد پر شده باشد.

مهدى ـ ارواحنا فداه ـ در آیینه ى فرق اسلامى و متصوفه

آنچه که از نظر به عقائد فرق مختلف اسلامى اعمّ از سنّى و شیعه بدست مى آید این است که همه ى فرق اسلامى در مسأله ى اعتقاد به حضرت قائم ـ ارواحنا فداه ـ که زمین را از عدل و داد پر مى کند، متّحد هستند; اگر چه برخى داراى عقائد ناصواب و متشتّت در مود شخص آن حضرت اند و خود نشان دهنده ى کثرت اهتمام دین اسلام به مسأله ى مهدویّت مى باشد به تعبیر دیگر آن قدر رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ به قضیّه قیام حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ و برپا سازى حکومت عدل در سراسر جهان بدست مبارک آن حضرت تأکید فرموده اند که جاى هیچگونه انکارى براى مسلمانان نگذاشته و فرق مختلف اگر چه باطل بوده و رؤساى آنها واقف به بطلان مذهب خود مى باشند ولیکن این مسأله را نتوانسته اند انکار کنند و همگى بدان اقرار نموده اند.

فرق شیعى
ومهدویت

کلمه ى شیعه در لغت به معناى پیرو و تابع است و در کلام رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ چنانچه از طریق شیعه و سنّى به کثرت روایت شده کسانى هستند که معتقد به خلافت و جانشینى دوازده نفر از اهل بیت پیغمبر خدا ] که نام آنها نیز از طریق روایات عامّه و خاصّه تصریح شده است [ باشند و اگر کسى یک نفر از اینها را انکار کند همه را انکار کرده و شیعه و پیرو دین خدا نیست و اگر هم آنها را بعنوان فرقه هاى شیعى در این جا ذکر مى کنیم از این باب است که در برابر اهل تسنن مى باشند که آنها از ابتدا هیچکدام از خلفاى رسول خدا را به عنوان امام و جانشین آن حضرت نمى دانند والاّ فرقه ى شیعه یک فرقه بیشتر نیست و مانند سایر فرق احداث نشده است بلکه به نصّ کلمات رسول خدا پیروان واقعى مولى الموحدین امیرالمؤمنین على بن ابى طالب و یازده فرزند معصوم آن بزرگوار که آخرین شان حضرت بقیّه اللّه الاعظم حجّه بن الحسن المهدى ـ ارواحنا فداه ـ مى باشند.

لازم به تذکّر است کسانى هم که قائل به امامت این دوازده نفر باشند ولیکن براى خود قطبى قائل باشند که مدعى مقام ولایت کلیّه ائمّه بوده و یا قائل به شیخى باشند که معرفت او را همچون معرفت امام زمان واجب بدانندـ مانند فرق متصوفه و شیخیه و… آنها هم از جرگه تشیع خارج اند و هر کس غیر دین اسلام ـ با تمام آنچه که پیغمبر خدا از جانب خدا آورده ـ را اختیار کند از او قبول نمى شود ـ چه از آن کم کرده باشند و چه زیاد کرده باشدـ و مصداق آیه ایمان به بعض کتاب وانکاربعض خواهند بود.

فرقه هاى شیعى در زمان ائمه ـ علیهم السلام ـ به گروههاى مختلفى تقسیم شدند و هر کدام راهى را پیمودند و به گمراهى و ضلالت افتادند چنانکه اهل سنّت از ابتدا گمراه شدند. و ما در اینجا نظر تعدادى از این فِرَق را ذکر مى کنیم تا معلوم شود که مسأله ى مهدویّت مسأله ى اتفاقى بین همه ى فرقه هاست.

کیسانیّه

فرقه ى کیسانیه بر این باورند که مهدى موعود از اولاد امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ است و او کسى جز محمّد بن حنفیّه فرزند آن حضرت نیست. شیخ جلیل ابو محمّد حسن بن موسى نوبختى خواهرزاده ى ابو سهل نوبختى که از علماى عهد غیبت صغرى است در کتاب «فِرق و مقالات» فرموده است: بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ فرقه اى قائل شدند به اینکه محمّد بن حنفیّه امام هادى مهدى است و اوست وصىّ علىّ بن ابى طالب ـ علیه السلام ـ . و نیست براى احدى از اهل بیت او که او را مخالفت کند و بیرون رود از امامتش و شمشیر بکشد مگر به اذن او و بیرون نرفت حسین ـ علیه السلام ـ براى قتال یزید مگر به اذن او و اگر بیرون رفته بود بى اذن او هلاک و گمراه بود و این که هر که مخالفت کند محمّد را کافر و مشرک است . . .

و چون محمّد بن حنفیّه وفات کرد در مدینه در ماه محرم سنه ى هشتاد و یک اصحاب او سه فرقه شدند گروهى گفتند: محمّد بن حنفیه مهدى است و على ـ علیه السلام ـ او را مهدى نامید و او نمرده ولکن غایب شده و معلوم نیست در کجاست و بزودى رجوع مى کند و پُر مى کند زمین را از عدل و امامى نیست بعد از غیبت او تا اینکه باز گردد . . .

بعضى از آنان نیز قائل به موت او شدند و پسرش ابو هاشم عبداللّه بن محمّد را مهدى موعود مى دانند

و غیر ایشان نیز مذاهب دیگرى از این فرقه باطل وجود دارد که همگى منقرض شده اند و این خود کافى است در بطلان آنها چرا که گفته ایشان با اجماع و اخبار متواتر مخالف بوده و مهدى آنان از دنیا رخت بسته و هرگز حتى قریه اى را پر از عدل نکرد چه رسد به سراسر گیتى.

فرقه ى مغیریّه

مغیریه، اصحاب مغیره بن سعید که بعد از وفات حضرت امام محمّد باقر ـ علیه السلام ـ مذهبى اختراع نمود و محمّد بن عبداللّه بن حسن بن حسن بن على بن ابى طالب ـ علیهم السلام ـ را مهدى مى دانند و مى گویند که او زنده است و نمرده و در کوهى که او را علمیه مى گویند زندگى مى کند. و آن کوهى است در راه مکّه در حدّ حاجز سمت چپ. کسى که به مکه مى رود و آن کوه بزرگى است و در آنجاست تا خروج کند و محمّد در مدینه خروج کرد و همان جا کشته شد(۱۷).

فرقه ى اسماعیلیه خالصه

اسماعیلیه خالصه، که منکر فوت اسماعیل، پسر حضرت صادق علیه السلام شدند و او را بعد از آن حضرت امام حى و مهدى قائم مى دانند(۱۸).

فرقه ى واقفیّه

واقفیّه که حضرت موسى بن جعفر ـ علیهما السلام ـ را قائم و مهدى موعود مى دانند لکن بعضى معترفند به وفات آن جناب و مى گویند زنده مى شود و عالم را مسخّر مى کند و بعضى مى گویند از حبس سندى بن شاهک بیرون آمد در روز و کسى او را ندید و اصحاب هارون الرشید شایع کردند بر مردم که او مرده است و او نمرده و غایب شده است!


۱.بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۲; کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۶.

۲. کمال الدین: ۲۸۷

۳. بحارالانوار: ۷۴/۳۰۰.

۴. کمال الدین: ۳۰۳

۵. کافى، ج ۱، ص ۵۲۲، باب ما جاء فی الاثنى عشر.

۶. کمال الدین: ۳۱۶.

۷. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.

۸. معجم احادیث امام مهدى علیه السلام: ۳/۳۵۴ از عقد الدرر.

۹. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۸.

۱۰. کمال الدین، ج ۱، ص ۳۲۴.

۱۱. کمال الدین، ج ۱، ص ۳۲۶.

۱۲. کمال الدین، ج ۱، ص ۳۳۰; بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۷.

۱۳. کمال الدین: ۳۳۳.

۱۴. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۱.

۲۱. کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۲; فرائد السمطین، ج ۳، ص ۳۳۷.

۱۵. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶; کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۷.

۱۶. کمال الدین، ص ۳۸۳.

۱۷. کمال الدین، ص ۴۰۹.

۱۸. نجم الثاقب، ص ۲۱۵.

[ad_2]
Source link

درباره‌ی admin

همچنین ببینید

فضایل اهل بیت در صحیح بخاری

[ad_1] پایگاه فرهنگی مذهبی سلم :  (خلاصه: کتاب صحیح بخاری معتبرترین کتاب اهل سنت پس …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *