حضور قلب و فراغت در عبادت در کلام معصومین علیهم السلام

حضور قلب و فراغت در عبادت در کلام معصومین علیهم السلام

 

خداوند به حضرت موسی (علیه السّلام) فرمود: برای عبادت من فراغت پیدا کن؛ یعنی به امر دیگری مشغول نشو. فراغتی را هم که خواسته اند، فراغت قلب است؛ يعني دل انسان از توجه به غیر خدا منصرف باشد.

 

 

یكی از شرطهای اساسی پذیرفته شدن نماز نزد خدای متعال، مسأله «حضور قلب پیدا كردن» در حین نماز است؛ از این رو آیات و روایات فراوانی در این باره وارد شده كه همه بر این مطلب تصریح می كنند كه میزان قبولی نماز، بستگی به میزان توجه انسان در نماز دارد و این در حالی است كه متأسفانه بسیاری از ما عبادتهای خود را بدون حضور قلب و با حواسپرتی كامل انجام می دهیم و به همین جهت است كه یك عمر نماز می خوانیم، اما آثار معنوی و روح نواز آن را در خود نمی بینیم.

 

احادیث فراوانی در این باره وارد شده كه همه بر این مطلب تصریح می كنند كه میزان قبولی نماز، بستگی به میزان حضور قلب در نماز دارد و به تناسب وجود حضور قلب، نماز مورد قبول واقع می شود. امام صادق ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: «ان العبد لیُرفعُ لهُ مِن صلاتهِ نصفُها او ثلُثها او ربعُها او خمسُها و ما یرفعُ لهُ الّا ما اقبلَ علیهِ بقلبهِ؛ [1] همانا از نماز انسان، نصفش، ثلثش، ربعش یا خمسش بالا برده می شود و آن مقداری از نماز كه توجّه قلبی داشته باشد بالا برده می شود.

 

گاهی تصور می كنیم، تحصیل حضور قلب از امور مُحال است و از كسب آن، نا امید می شویم و به یك عبادت صوری و ظاهری اكتفاء می كنیم. چه بسا این نا امیدی، از ناحیه ی شیطان و یا فریب دادن نفس نشأت بگیرد.

 

وجود دستور جهت تحصیل حضور قلب از ناحیه رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه ـ علیهم السّلام ـ و همچنین بزرگانی كه در این باره كتاب نوشته اند، همه دلیل بر امكان كسب آن می باشد، چرا كه تكلیف و دستور به آنچه در توان نیست بی معنا و غلط است، زیرا تحصیل امر محال، محال است.

 

شخص نمازگزار باید اجمالا بداند كه با خداوند سخن می گوید و حمد و ثنای او می كند. همچنین به معانی كلمات و اذكار نیز توجه داشته باشد و بداند كه چه می گوید.

 

امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: «من صلّی ركعتین یعلمُ ما یقولُ فیهِما. انصرَفَ و لیسَ بَینَهُ و بینَ الله ذنبٌ إلّا غفرَلَهُ؛ [2]  هر كس دو ركعت نماز بخواند در صورتی كه بداند چه می گوید، از نماز فارغ می شود در حالی كه بین او و خداوند گناهی نیست، مگر این كه خداوند آنها را می بخشد». در این مرحله، قلب تابع زبان است.

 

اسرار عبادت و حقیقت اذكار و تسبیح و تحمید و سایر مفاهیم را بفهمد و در حال نماز به آنها توجه كند تا خوب بداند چه می گوید و چه می خواهد.

 

از موانع مهم و اصلی حضور قلب، دنیا پرستی و اسارت و فریفتگی در برابر آن است. غالب اندیشمندانی كه درباره اهمیت نماز كتاب نوشته اند، مسأله دنیا دوستی را یكی از مهمترین مانع حضور قلب بر شمرده اند.

 

خداوند به حضرت موسی (علیه السّلام) فرمود: برای عبادت من فراغت پیدا کن؛ یعنی به امر دیگری مشغول نشو. فراغتی را هم که خواسته اند، فراغت قلب است؛ يعني دل انسان از توجه به غیر خدا منصرف باشد.

 

در روایت شریفی که از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده، چنین آمده است: فِى التَّوْرَاةِ مَكْتُوبٌ يَا ابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِى أَمْلَأُ قَلْبَكَ غِنًى وَ لَا أَكِلْكَ إِلَى طَلَبِكَ وَ عَلَيَّ أَنْ أَسُدَّ فَاقَتَكَ وَ أَمْلَأَ قَلْبَكَ خَوْفاً مِنِّى وَ إِنْ لَا تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِى أَمْلَأُ قَلْبَكَ شُغُلًا بِالدُّنْيَا ثُمَّ لَا أَسُدَّ فَاقَتَكَ وَ أَكِلْكَ إِلَى طَلَبِكَ؛ [3]

در تورات نوشته شده است: ای پسر آدم، فارغ شو از برای عبادت من، تا پُر کنم قلب تو را از بی نیازی و واگذار نکنم تو را به سوی طلب خویش، و بر من است که ببندم راه فقر تو را و پُر کنم دل تو را از خوف خویش و اگر فارغ نشوی برای عبادت من، پُرکنم دل تو را از اشتغال به دنیا، پس از آن نبندم راه فقر تو را و واگذار کنم تو را به سوی طلبت.

 

قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: یقول ربّكم: یا بن آدم! تفرّغ لعبادتی أملأ قلبك غِنیً و أملأ یدیك رزقا. یا بن آدم! لا تباعد منّی فأملأ قلبك فقرا و أملأ یدیك شغلا [4]. پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم : پروردگارتان می‌فرماید: ای فرزند آدم! خود را برای عبادت من فارغ گردان تا دلت را پر از بی نیازی كنم و دستانت را آكنده از روزی سازم. ای فرزند آدم! از من دوری مكن، كه دلت را از فقر انباشته می‌كنم و دستانت را از گرفتاری می‌آ كنم.

 

باید بدانیم که فحشا و منكرات نیز مانع حضور قلب در نماز است. نماز و گناه رابطه متقابل و متضاد دارند. كسی كه اهل فحشا و منكر است، توفیق تحصیل حضور قلب در نماز را ندارد، چرا كه گناه اثر منفی خود را در نماز می گذارد.

 

با دقت معلوم می شود كسی كه غرق در شهوات و معاصی است، حقّ معنویّات و نماز را ضایع می كند و به همین جهت است كه خداوند می فرماید: «فَخَلفَ من بعدهِم خلفٌ اضاعُوا الصّلوه و اتّبَعوا الشّهَواتِ فسَوفَ یَلقَونَ غَیّاً؛ [5] پس جانشینان این جمعیت پاك و خدا پرست، قومی شدند كه نماز را ضایع كردند و از شهوات پیروی كردند و به دنبال آن به گمراهی افتادند». نتیجه آن كه با خدا بودن، منافات با اسارت در شهوات و گناه و آلودگی دارد. مسلماً روح و قلبی كه به گناه عادت كرده و انس گرفته نمی تواند قبله خدا و محل توجّه او باشد.


[1] . الكافی: 2 / 83 / 2 و ح 3.

[2] . ثواب الاعمال، ص 72.

[3] . اصول کافی، ج2، ص83

[4] . كنز العمّال: 43614.

[5] . مریم (19) آیه 59.

درباره‌ی admin

همچنین ببینید

فاجعه بئر معونه و کشته شدن مبلغان اسلامى ۲۰ صفر

[ad_1] سلم گزارش می دهد : سال سوم هجرى قمرى عامر بن مالک، معروف به …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *